آتشکده

نور یا آتش پرستش سو ،مفهومی غیر مادی ونماد جنبش ،خرد و روشنگری برای تشخیص خوب از بد است.

آتشکده

نور یا آتش پرستش سو ،مفهومی غیر مادی ونماد جنبش ،خرد و روشنگری برای تشخیص خوب از بد است.

در باره وهومن

در گاتها از « وهومن » نام برده شده است. وهومن که نخستین امشاسپند بشمار می رود، به معنی « اندیشه ی پاک » است. نماد صلح و آشتی است. در جامعه ای که وهومن ، یا اندیشه ی پاک ، نهادینه بشود ، آن جامعه به سوی صلح و آشتی قدم برمی دارد. رنگ این امشاسپند در فرهنگ ما ایرانیان ، سپید است. شاید به این دلیل است که ما سپیدترین ماه سال را « بهمن » نامیده ایم. بهمن همانند وهومن است.
امشاسپند بعدی « اشا » است. « اردیبهشت » ( اشاوهیشتا ) اشاره ای است به اشا ؛ به معنی راستی. در گاتها گفته شده که اردیبهشت زیباترین امشاسپند است. نماد آن آتش است و رنگ آن سرخ. به همین دلیل است که ما زیباترین ماه سال را اردیبهشت نامیده ایم. نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که برای واژه های اوستایی نمی شود به سادگی معناهای امروزی یافت. از همین رو « اشا » را به گونه های مختلف ترجمه کرده اند. بعضی آن را راستی دانسته اند ، برخی پاکی ، هنجار و عدل ترجمه کرده اند. جالب اینجاست که همه ی این معانی درست است اما بشرطی که سعی کنیم واژه ی اشا را به همان اسم خودش بشناسیم و در جای مناسب خودش معنی کنیم.
از سویی دیگر قانون همان « اشا » است. آن چیزی که همواره صادق باشد ، قانون نامیده می شود. پس قانون عین راستی است. جهان ما نیز بر اساس قوانین شکل گرفته است. قوانین نیز از ذات اهورایی پدید آمده اند. قوانین در راستای هم هستند. مجموعه ی آنها نیز هنجار هستی را می سازند. این باوری است که ما ایرانیان ، از روزگار کهن می شناسیم.
بعد مینوی ، یکی از ابعاد هنجار هستی است. این بعد اشاره به آرمان های بشری دارد. یکی از این آرمان ها نیز « عدل » است. هر زمان که قوانین راستین ، بر پایه اندیشه ؛ در جامعه رواج پیدا کند ، آن جامعه به عدل می رسد. ما ، بر خلاف خیلی از باورها ، حق نداریم که آرمان های خود را زیر سوال ببریم ؛ یا به امید موعود و سوشیانت باشیم. گسترش عدل یک نیاز بشری و وظیفه ای برای تک تک انسان ها است. باید توانایی آن را داشته باشیم که خود در جهان عدل را بگستریم. سوشیانت ما کسی نیست که از آسمان بیاید و دنیایی را که ما بهم ریخته ایم ، بر اساس عدل و راستی ، از نو بنا کند.
شهریور ( خشتروئیریه ) به معنی « توانایی آرزو شده » ، سومین امشاسپند است. بر خلاف بسیاری از اندیشه ها که جهان را پوچ و بی ارزش معرفی می کنند و توانمند شدن را مادیگری می نامند ، ما بر این باور نبوده ایم و نیستیم. اتفاقا انسان پدید آمده است که به توانمندی برسد ولی توانمندی که از راه اشا و وهومن بدست آمده باشد و بر پایه اندیشه واقعی شکل گرفته باشد. توانمندی آرمان بشر است. هدف اشو زرتشت نیز همین است که آدمی به وهومن و اندیشه ی خود تکیه کند و در جهت شناخت قوانین جهان گام بردارد تا به توانمندی برسد. این باور ، کهن است ، اما امروزی ترین اندیشه ی مینوی است که می تواند جهان را دربر گیرد. بر اساس این اندیشه ، تمام کسانی که در جهت شناخت اشا و آباد کردن این جهان گام برمی دارند ، پیرو دین اشویی هستند. اشو زرتشت در گاتها ، کیش خود را کیش اشایی نامیده است. پس هر کس که در این مسیر حرکت کند ، پیرو چنین کیشی است.
سپنتا آرمیتی ( سپندارمز ) امشاسپند دیگر و به معنای « اندیشه ی مقدس » است. آن را « مهر اهورایی » نیز می توان ترجمه کرد. این امشاسپند گام بلندی است که انسان می پیماید تا به کمال برسد. انسانی که بتواند به درجات بالایی از وهومن ، اشا و شهریور برسد ، به اندیشه ی باورمند دست پیدا خواهد کرد ؛ یا به تعبیر عرفای امروز : از شک و شبهه بیرون می آید. این اندیشه را سپنتا آرمیتی می گویند.
پس از آن «خورداد » یا کمال است. انسانی که وهومن را در خودش گسترش دهد و دشمنی و بد اندیشی و غرور را از خود دور سازد به کمال می رسد. انسانی که اشا دارد از دروغ پرهیز می کند ؛ شهریور سبب می شود که سستی و تنبلی را به کنار نهد و با سپنتا آرمیتی  ، مهر و محبت را در وجود خود نهادینه کند و از خشم و ستیز و کینه جویی بپرهیزد. این مرحله ای از کمال انسانی است که به آن خورداد ( هئوروتات ) می گویند. انسان باید کامل باشد و مسیر کمال را طی کند. درست است که به چنین مرحله ای رسیدن دشوار است ، اما باید آن را آرمان خود ببینیم تا بتوانیم بدان سمت حرکت کنیم.
مرحله ی بعدی امرداد یا جاودانگی است. انسانی که آن مراحل را طی کند ،به سپنتا مینو می رسد. اینجا سپنتامینو به معنی « اندیشه ی ماورایی » است. یعنی به مقامی می رسد که اندیشه ی او مقدس خواهد بود. در حقیقت ، این نزدیک ترین جایگاه برای نزدیک شدن به اهورامزدا ( خدای هستی ) است.


آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم که چگونه می توان این مفاهیم را در زندگی بکار برد. گذشتگان ما بر اساس این اندیشه ها بود که در جهان پیشروانه گام برمی داشتند. این باورها بود که در گذشته ی دور فرهنگ ایرانی را ساخته اند و تا به امروز پیش برده اند. براستی هم هر زمان که این اندیشه های والا جایگاه راستین خود را پیدا کرده است ، ایران توانسته است که مراحل کمال و ترقی را طی کند.
هنگامی که عرفان و فلسفه ی 1400 سال گذشته را نگاه کنیم ، رد پای سه امشاسپند وهومن ، اشا و شهریور را در آن خواهیم یافت. آنها را عقل و عشق و اراده نامیده اند.در کتابهای فلسفی به نام حکمت و رحمت و قدرت آمده است. عقل یا حکمت ، نمودار وهومن است. رحمت یا عشق ، نماد اردیبهشت است و شهریور نماد قدرت است.
این نیز گفتنی است که عاملی که در ما سبب پیشرفت می شود ، آزاد منشی است. آزاد اندیشی اندیشه را بالا می برد. ما باید به این عامل احترام بگذاریم. باور پیام آورمان نیز همین است. زرتشت برای اندیشه ی انسان ارزش واقعی قائل بود. راه دین را این می دانست که اندیشه را روشن کند. این راه بسیار دشواری است. اشو زرتشت در 4 هزار سال پیش آغاز کرد ، اگر چه می دانست که به سادگی نمی توان انسان را به این راه رساند. برای همین است که در گاتها آرزو شده که سوشیانت ها بیایند تا بتوانند راه او را ادامه بدهند.

باید با آزادی اندیشه گام برداریم و از هر چیزی که چنین توانایی را از ما بگیرد ، دوری کنیم. بر همین پایه است که در دین زرتشتی ، امر و نهی وجود ندارد. ما امر و نهی نداریم ، آگاهی و آگاهاندن داریم تا انسان ها بتوانند با کمک اندیشه درست ، مفاهیم را درک کنند.

موبد سروش پور

بخشهاى اوستا

بخشهاى اوستا
الف : یسنا
((یسنا)) مهمترین بخش ((اوستا))ست . کلمه ((یسنا)) به معنى ((ستایش و پرستش )) است . ((یسنا)) از ریشه ((یزد)) و ((یزت )) گرفته شده که ((ایزد)) و ((ایزدان )) نیز از آن مشتق گردیده است.
یسنا شامل 72 فصل که هر فصل را ((هائیتى )) گویند، مى باشد. ((هائیتى )) به معناى ((پیوند)) است که در برخى فصول اوستا به آن اشاره شده است . ((یسنا)) را در مراسم مذهبى ، دو ((موبد)) به نامهاى ((زوت )) و ((راسپى )) با هم مى خواندند.
17 فصل از 72 فصل یسنا به نام ((گاتها)) معروف است که شامل سرودهاى مذهبى است . ((گاتها)) به پنج قسمت تقسیم شده است گ
1 اهنودگات ؛ داراى 7 فصل (از فصل 28 تا 34، شامل 300 خط و 2100 کلمه مى باشد).
2 اشنودگات ؛ داراى 4 فصل (از فصل 43 تا 46 شامل 330 خط و 1850 کلمه مى باشد).
3 اسپنتامینوگات ؛ داراى 4 فصل (از فصل 47 تا 50، شامل 146 خط و 900 کلمه است ).
4 وهو خشرتره گات ؛ داراى 1 فصل ، فصل 51، شامل 66 خط و 450 کلمه است .
5 وهیشتوگات ، داراى 1 فصل ، فصل 53، شامل 36 خط و 260 کلمه است .
جمع گاتها 17 فصل ، 896 خط و 5560 کلمه مى باشد.
در گاتها نام ((مزدا)) 200 بار و اسم ((زرتشت )) 16 مرتبه و نام ((اشا)) (اردى بهشت ) 180 بار و نام فرشته ((هومن )) (بهمن ) 130 بار آمده است . گاتها از قدمت و اعتبار بیشترى برخوردار است و از جهاتى شباهت بسیار به متون مذهبى ریگ ودا دارد و نیز شبیه نغمات داوودى در زبور مى باشد. علت این است که در گذشته مردم خداوند را با کلمات منظوم ستایش مى کرده اند و این اقتباسى است از دوران بدویت مذهب و عصر بت پرستى . در تلقى بدویان مذهبى ، خدایان را از آواز و ترانه خوش ‍ آید.
در ادوار گوناگون ((یسنامزدا))، ((امشاسپندان ))، ((یزدات ))، ((زرتشت )) و... مورد ستایش قرار مى گرفتند. هر یک از قسمتهاى ((اوستا)) در مراسم ویژه اى (اعیادک نذورات و...) خوانده مى شود. بعضى فقرات آن براى جلوگیرى از تاءثیر ((اهریمن )) (فصل 61) خوانده مى شد. در مواردى جچند ((دیوها)) نکوهش شده اند (یسنا 12) و به ((گرسا)) دشمن دین حمله گردیده اسست (فصل )) بند 24). در هنگام تهیه ((نان فطیر)) فصلهاى 3 الى 5 ((یسنا)) را مى خوانند و آن را ((سروش درون )) گویند، زیرا براى ((فرشته سروش )) نذر مى کنند و نیز هنگام تهیه ((هوم )) (شراب مقدس ) فقرات 22 تا 27 ((یسنا)) مى خوانند.
((کریستن سن )) مى گوید ((یشت ))هاى 10 و 19 از همه قدیمى تر است .
((بار تلمه )) یشت 15 را از بقیه قدیمى تر مى داند. او یشت )) (وندیداد) را ساخته زمان اشکانیان مى داند و معتقد است که ((یشت )) 16 در اواخر دوره اشکانى ساخته شده و ((خرده اوستا)) در عصر ساسانى تدوین گردیده است . اوستاى دوره ساسانى ثلث یا ربع اوستاى اصلى بوده است و هیچ ماءخذى قبل از آن در دست نیتس .

علت آن است که آئین زرتشت از حمله اسکندر تا زمان اردشیر پایکان به مدت نزدیک به شش قرن فاقد کتاب و مرکزیت بوده و روشن نیست براى تدوین جدید اوستا از چه منابعى استفاده شده است . بدون شک بسیارى از آداب و عقاید ملل دیگر در این آئین راه یافته است . پس از مهاجرت زرتشتیان ایران به هندوستان در قرن )) میلادى آنها در آنجا به گردآورى کتب خود پرداختند و اوستائى جدید تدوین کردند که از اوستاى دوره ساسانى دوره ساسانى کم حجم تر بود. ((پورداوود)) محقق مشهور متعصب و افراطى ایرانى با همت زرتشتیان هند براى نخستین بار ((اوستا)) را با استفاده از زبانهاى باستانى هند و دیگر منابع مربوطه به فارسى ترجمه کرد

درباره اشا


در گات‌ها آمده است که رهبر‌انی دنیایی ممکن است قوی و زورمند بنماید ولی نیروی راستین را تنها آن رهبر‌انی دارند که "اشو‌" باشند و در کارها با خرد رایزنی کنند، و به راستی و داد بگروند. قدرت راستین در اشا است.

اشا قانون راستی و داد است. عمل به راستی، در اندیشه، گفتار و کردار، داد‌گری است. هیچ کنش راست نیست، مگر آن که با قوانین "اشا‌" سازگار باشد. آن قانونی که از روی راستی فراهم نشده و داد‌گستری را استواری نبخشد، قانون نیست.

"اشا‌" همچنین پویایی (دینامیسم‌) تکامل را نشان می‌دهد. اندیشه، گفتار و کردار سازگار با اشا، جهان را پیشرفت می‌دهد و کننده کار را خوشبخت و شادمان می‌کند. در میان فروزه‌های دیگر خدایی، از اشا نام برده است. "دوشس گویمن‌" خدا، خرد و راستی را «‌تثلیت روحانی» در دین زرتشتی نامیده است. "ز‌هنر‌" نزدیکی دینی آن سه، را یاد آور شده است.

بدبختانه هیچ واژه فارسی که گویای اشا باشد نداریم و از این رو باید آن را بشناسیم، به کار بریم و بشناسانیم.

اشا چکیده دین زرتشتی است. اشا قانون علت و معلول است که هنجار اهورایی، اخلاقی و اجتماعی را در آفرینش سامان می‌دهد. اشا، هم قانون طبیعی و هم قانون الهی است. اشا، قانونی دگرگونی ناپذیر، ازلی و ابدی است. خدا اشا است و اشا خواست (مشیت) خدایی را نشان می‌دهد. بنابه گات‌ها: خواست اهورا مزدا و اشا یکی است.

اهورا مزدا جهان را در اندیشه (وهومن) پدید آورد. در وجدان (دانا) شکل داد. در آفرینندگی (سپنتامینیو) آشکار کرد. و برابر با قانون راستی (اشا) به گردش گذاشت، تا با هم‌آهنگی (آرمیتی) به سوی رسایی (هـ‌‌ا‌ر‌و‌تات) و جاودانی (امرتات) پیش رود.

در فلسفه زرتشت، سپنتامینیو پویایی آفرینش و اشا پویایی تکامل را نشان می‌دهد. دین زرتشت دینی پیشرو و آرمان آن رسایی آفرینش است که تنها با پوییدن راه اشا شدنی است.

در فرهنگ هند و ایرانی، باور به وجود نظم و قانون در آفرینش، ریشه کهن دارد. در ایران پیش از زرتشت آن نظم را آرتا و در ودای هند رتا می‌‌خواندند.

در گات‌ها آمده است که اشو زرتشت، پیش از برگزیده شدن به پیامبری نیز بر طبق اشا رفتار می‌کرده است. اشو زرتشت تجسم "اشا‌" و در این جهان بوده است.

اشا جلوه داد اهورایی است‌ـ آن‌چه که باید مشیت خداوندی تعبیر شود. محتوای مشیت خداوندی این است که هر کس بهره و پی‌آمد کارهای خود را دریافت دارد. اهورامزدا به مردم آزادی گزینش یا اختیار داده است که هر کس با رایزنی خود و وجدان راه خود را برگزیند و هشدار داده است که هر‌ اندیشه، گفتار و کرداری برابر با قانون اشا، پی‌آمدی دارد. پی‌آمدهای قابل تغییر و دگرگونی‌پذیر نیستند ولی تصمیم و گزینش‌های افراد در دست خود آنان است. در دین زرتشت جبر، موقعیتی ندارد. گات‌ها آگاهی می‌دهد کسانی که نیکی را برگزینند به شادی و خوشبختی (اوشتا) می‌رسند و آنان که بدی را انتخاب کنند، دچار اندوه و افسوس می‌شوند. هر کس کاشته خود را دور می‌کند. سرنوشت هیچ‌کس مقدر نیست. ولی پاداش هر کاری (صرفنظر از کننده آن) معین است.

http://www.lifeofthought.com