آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم که چگونه
می توان این مفاهیم را در زندگی بکار برد. گذشتگان ما بر اساس این اندیشه
ها بود که در جهان پیشروانه گام برمی داشتند. این باورها بود که در گذشته ی
دور فرهنگ ایرانی را ساخته اند و تا به امروز پیش برده اند. براستی هم هر
زمان که این اندیشه های والا جایگاه راستین خود را پیدا کرده است ، ایران
توانسته است که مراحل کمال و ترقی را طی کند.
هنگامی که عرفان و فلسفه ی
1400 سال گذشته را نگاه کنیم ، رد پای سه امشاسپند وهومن ، اشا و شهریور
را در آن خواهیم یافت. آنها را عقل و عشق و اراده نامیده اند.در کتابهای
فلسفی به نام حکمت و رحمت و قدرت آمده است. عقل یا حکمت ، نمودار وهومن
است. رحمت یا عشق ، نماد اردیبهشت است و شهریور نماد قدرت است.
این نیز
گفتنی است که عاملی که در ما سبب پیشرفت می شود ، آزاد منشی است. آزاد
اندیشی اندیشه را بالا می برد. ما باید به این عامل احترام بگذاریم. باور
پیام آورمان نیز همین است. زرتشت برای اندیشه ی انسان ارزش واقعی قائل بود.
راه دین را این می دانست که اندیشه را روشن کند. این راه بسیار دشواری
است. اشو زرتشت در 4 هزار سال پیش آغاز کرد ، اگر چه می دانست که به سادگی
نمی توان انسان را به این راه رساند. برای همین است که در گاتها آرزو شده
که سوشیانت ها بیایند تا بتوانند راه او را ادامه بدهند.
باید با آزادی اندیشه گام برداریم و از هر چیزی که چنین توانایی را از ما بگیرد ، دوری کنیم. بر همین پایه است که در دین زرتشتی ، امر و نهی وجود ندارد. ما امر و نهی نداریم ، آگاهی و آگاهاندن داریم تا انسان ها بتوانند با کمک اندیشه درست ، مفاهیم را درک کنند.
موبد سروش پور
علت آن است که آئین زرتشت از حمله اسکندر تا زمان اردشیر پایکان به مدت نزدیک به شش قرن فاقد کتاب و مرکزیت بوده و روشن نیست براى تدوین جدید اوستا از چه منابعى استفاده شده است . بدون شک بسیارى از آداب و عقاید ملل دیگر در این آئین راه یافته است . پس از مهاجرت زرتشتیان ایران به هندوستان در قرن )) میلادى آنها در آنجا به گردآورى کتب خود پرداختند و اوستائى جدید تدوین کردند که از اوستاى دوره ساسانى دوره ساسانى کم حجم تر بود. ((پورداوود)) محقق مشهور متعصب و افراطى ایرانى با همت زرتشتیان هند براى نخستین بار ((اوستا)) را با استفاده از زبانهاى باستانى هند و دیگر منابع مربوطه به فارسى ترجمه کرد
در گاتها آمده است که رهبرانی دنیایی ممکن است قوی و زورمند بنماید ولی نیروی راستین را تنها آن رهبرانی دارند که "اشو" باشند و در کارها با خرد رایزنی کنند، و به راستی و داد بگروند. قدرت راستین در اشا است.
اشا قانون راستی و داد است. عمل به راستی، در اندیشه، گفتار و کردار، دادگری است. هیچ کنش راست نیست، مگر آن که با قوانین "اشا" سازگار باشد. آن قانونی که از روی راستی فراهم نشده و دادگستری را استواری نبخشد، قانون نیست.
"اشا" همچنین پویایی (دینامیسم) تکامل را نشان میدهد. اندیشه، گفتار و کردار سازگار با اشا، جهان را پیشرفت میدهد و کننده کار را خوشبخت و شادمان میکند. در میان فروزههای دیگر خدایی، از اشا نام برده است. "دوشس گویمن" خدا، خرد و راستی را «تثلیت روحانی» در دین زرتشتی نامیده است. "زهنر" نزدیکی دینی آن سه، را یاد آور شده است.
بدبختانه هیچ واژه فارسی که گویای اشا باشد نداریم و از این رو باید آن را بشناسیم، به کار بریم و بشناسانیم.
اشا چکیده دین زرتشتی است. اشا قانون علت و معلول است که هنجار اهورایی، اخلاقی و اجتماعی را در آفرینش سامان میدهد. اشا، هم قانون طبیعی و هم قانون الهی است. اشا، قانونی دگرگونی ناپذیر، ازلی و ابدی است. خدا اشا است و اشا خواست (مشیت) خدایی را نشان میدهد. بنابه گاتها: خواست اهورا مزدا و اشا یکی است.
اهورا مزدا جهان را در اندیشه (وهومن) پدید آورد. در وجدان (دانا) شکل داد. در آفرینندگی (سپنتامینیو) آشکار کرد. و برابر با قانون راستی (اشا) به گردش گذاشت، تا با همآهنگی (آرمیتی) به سوی رسایی (هـاروتات) و جاودانی (امرتات) پیش رود.
در فلسفه زرتشت، سپنتامینیو پویایی آفرینش و اشا پویایی تکامل را نشان میدهد. دین زرتشت دینی پیشرو و آرمان آن رسایی آفرینش است که تنها با پوییدن راه اشا شدنی است.
در فرهنگ هند و ایرانی، باور به وجود نظم و قانون در آفرینش، ریشه کهن دارد. در ایران پیش از زرتشت آن نظم را آرتا و در ودای هند رتا میخواندند.
در گاتها آمده است که اشو زرتشت، پیش از برگزیده شدن به پیامبری نیز بر طبق اشا رفتار میکرده است. اشو زرتشت تجسم "اشا" و در این جهان بوده است.
اشا جلوه داد اهورایی استـ آنچه که باید مشیت خداوندی تعبیر شود. محتوای مشیت خداوندی این است که هر کس بهره و پیآمد کارهای خود را دریافت دارد. اهورامزدا به مردم آزادی گزینش یا اختیار داده است که هر کس با رایزنی خود و وجدان راه خود را برگزیند و هشدار داده است که هر اندیشه، گفتار و کرداری برابر با قانون اشا، پیآمدی دارد. پیآمدهای قابل تغییر و دگرگونیپذیر نیستند ولی تصمیم و گزینشهای افراد در دست خود آنان است. در دین زرتشت جبر، موقعیتی ندارد. گاتها آگاهی میدهد کسانی که نیکی را برگزینند به شادی و خوشبختی (اوشتا) میرسند و آنان که بدی را انتخاب کنند، دچار اندوه و افسوس میشوند. هر کس کاشته خود را دور میکند. سرنوشت هیچکس مقدر نیست. ولی پاداش هر کاری (صرفنظر از کننده آن) معین است.
http://www.lifeofthought.com