آتشکده

نور یا آتش پرستش سو ،مفهومی غیر مادی ونماد جنبش ،خرد و روشنگری برای تشخیص خوب از بد است.

آتشکده

نور یا آتش پرستش سو ،مفهومی غیر مادی ونماد جنبش ،خرد و روشنگری برای تشخیص خوب از بد است.

نقشه هاى کهن ایران در هلند

پژمان اکبرزاده:


نقشه هاى کهن ایران در هلند


در طول تاریخ، نقشه هاى بسیارى از امپراتورى ایران توسط نقشه نگاران نامدار دنیا ترسیم شده است ولى عدم دسترسى به بیشتر آنها در یک مجموعه مدون با کیفیت مطلوب و شرح کامل همیشه نه تنها از سوى پژوهشگران بلکه عموم دوستداران تاریخ و جغرافیاى ایران حس شده است. به تازگى انتشارات بریل (Brill Academic Publishers) در هلند که در سال هاى گذشته اطلس هایى از نقشه هاى تاریخى آسیاى جنوب شرقى، آسیاى میانى و جهان اسلام را منتشر ساخته، به چاپ کتابى نفیس و سیصد و سى صفحه اى با نام «نقشه هاى عمومى ایران» (General Maps of Persia) دست زده است. این پروژه با کوشش ستودنى سیروس علایى، مهندس مشاور و پژوهشگر ایرانى ساکن انگلستان عملى شده است. او که در ایران دیده به جهان گشوده، در دانشگاه فنى برلین تحصیل کرده و هشت سال نیز به تدریس در دانشگاه تهران اشتغال داشته است. علایى از زمانى که از نو رهسپار اروپا شد همزمان با فعالیت در رشته اصلى اش، به پژوهش درباره پیشینه نقشه نگارى و گردآورى نقشه هاى کهن ایران پرداخت. نگاشتن درآمد «نقشه نگارى ایران» (Cartography of Persia) براى دانشنامه ایرانیکا در نیویورک نیز به عهده او بوده است. کتاب «نقشه هاى عمومى ایران» که پیتر باربر مدیر بخش نقشه کتابخانه بریتانیا آن را «دستاوردى بى نظیر» نامیده و تونى کمپبل در گروه تبادل نظر MapHist نیز از آن به عنوان کتابى نام مى برد که «پژوهشگران و علاقه مندان اثرى همچو آن ندیده اند و از وجوه مختلف سندى است معتبر درباره هویت ملى ایرانیان» در دو بخش اصلى تدوین شده است. بخش نخست با گفتار «نقشه هاى بطلمیوس از ایران» چشم اندازى تاریخى از موضوع کتاب به خواننده ارائه مى کند و همچنین اطلاعاتى درباره زندگى و آثار بطلمیوس (به ویژه آنچه به ایران مربوط مى شود) در اختیار قرار مى دهد. در ادامه نقشه هایى از آسیا که نقشه پنجم از آن معرف ایران نیز است و در کشورهاى مختلف اروپایى به چاپ رسیده اند درج شده است.


بخش دوم ویژه نقشه هاى عمومى و منطقه اى ایران است. نقشه هاى این بخش بر اساس کشور تهیه کننده، در ده گروه دسته بندى شده اند: نقشه هاى ایتالیایى، هلندى- بلژیکى، فرانسوى، آلمانى، بریتانیایى، روسى، آمریکایى، ایرانى، ترکى و اسپانیولى- پرتغالى. در پایان نیز نقشه اى کمیاب که ایران در آن به صورت یک گربه ایرانى نشان داده شده ارائه گشته است. مجموعاً بیش از چهارصد نقشه و دویست تصویر در کتاب درج شده و چنین به نظر مى رسد که دست کم همه نقشه هاى مهم - از نقشه هاى بطلمیوس در سال هاى پایانى سده پانزدهم میلادى تا سال ۱۹۲۵ (زمان سرنگونى سلسله قاجار) - در آن آمده است. در پایان هر یک از گفتارهاى اصلى، جزئیات بیشتر مانند دیگر چاپ هاى موجود از نقشه ها، نقشه هاى مرتبط و توضیحات تاریخى آمده است. فهرست هاى مفصلى نیز که در پایان کتاب قرار دارد به پژوهشگران و کتابداران این امکان را مى دهد که به آسانى نقشه مورد نظر خود را در هر دوره تاریخى بیابند. کتاب با توجه به طراحى زیبا و همچنین توازنى که میان جنبه هاى گوناگون تاریخ و جغرافیا در آن به چشم مى خورد علاوه بر متخصصان نقشه نگارى براى بخش گسترده ترى از علاقه مندان قابل استفاده است. نکته با اهمیت براى ایرانیان و به ویژه جامعه علمى کشور، معرفى بسیارى از نقشه هاى پارسى در این اثر و در واقع رهانیدن آنها از گمنامى و فراموشى است.به گفته سیروس علایى: «باید در نظر داشت آن دسته از کتاب هاى علمى که توسط ناشران معروف به چاپ مى رسد در مدتى کوتاه به بنیادهاى مهم شرق شناسى، جغرافیایى، نقشه نگارى و کتابخانه هاى بزرگ در سراسر دنیا راه پیدا مى کند و علاوه بر آنکه پژوهشگران در زمینه تاریخ و جغرافیاى ایران را یارى مى دهد، معرف خوبى براى عظمت فرهنگ ایران خواهد بود.»در اینجا همچنین باید یادى کرد از فعالیت هاى شادروان عباس سحاب که در سال ۱۳۵۴ اطلسى سیاه و سفید از بخشى از نقشه هاى تاریخى ایران را براى نخستین بار در کشور به چاپ رساند.

اشو زرتشت

دکتر شاهین سپنتا

انگاره ای از زرتشت در جوانی



ششم فروردین ماه ، زادْ روز اشو زرتشت است . ابرمردی که پیامش بی هیچ اغراق اثراتی سازنده ، پوینده و بی مانند در سیر تکامل اندیشه و خرد در ایران و حهان گذاشت و همه آیین ها و فرهنگ های پس از او خواسته و ناخواسته تاثیراتی ژرف و ریشه ای از پیام او گرفته اند.
زرتشت را به عنوان نخستین پیام آور خرد ، شادی و آزادی ، همگان با هر دین و آیینی که دارند می ستایند و از این نگاه می توان صرف نظر از دین و مذهب او را پدر مینوی ایرانیان و همه اهل خرد در سراسر جهان نامید و شاید زادروز او بهترین گزینه برای ارج نهادن به جایگاه « پدر » در فرهنگ ایرانیان و « روز پدر » باشد .
به همین مناسبت ، با هم و با نگاهی متفاوت پیام زندگی ساز او را باز خوانی خواهیم نمود :


نگاهی گذرا به زندگی زرتشت :


زرتشت، پیامبر ایرانی 3774 سال پیش ( 1768 سال پیش از زایش عیسا ) در ششمین روز از فروردین ماه و در دوران پادشاهی لهراسب کیانی در خاک پاک سرزمین پهناور ایران دیده به گیتی گشود.
او از 15 سالگی به درستی باور های مردم و پرستش خدایان گوناگون تردید کرد و در 20 سالگی به آغوش طبیعت رفت و با یاری اندیشه نیک ، گام در راه شناخت پروردگار یگانه نهاد . او در 30 سالگی بر آن شد تا راهی را که بر گزیده بود، به مردمان بنمایاند . در آغاز و در 12 سال نخست گسترش آیینش با دشمنی و مخالفت خرافه پرستان ، کز اندیشان و امیران محلی رو به رو شد و سرانجام در 42 سالگی به همراه پیروانش مجبور به مهاجرت به بلخ شد . در آن جا پیام خود را به آگاهی گشتاسپ پادشاه کیانی رساند و پس از آن که مورد پشتیبانی او قرار گرفت به تدریج توانست پذیرندگان آیینش را افزایش دهد . زرتشت در 77 سالگی از روی آزادگی ، ایرانیان را از دادن باژ به بیگانگان منع نمود . از این روی دشمنی و کینه تورانیان با ایرانیان و شخص زرتشت گسترش یافت و در دومین یورش تورانی ها به بلخ در حالی که زرتشت در نیایشگاه مشغول نیایش بود به فرمان ارجاسب تورانی ، مزدوری به نام « توربراتور » خنجر کین خویش را بر پشت او فرود آورد و به این ترتیب زندگانی پر بار پیام آور آزادی و خرد به پایان رسید .
*
با این همه مشعل فروزانی که او افروخت تا این زمان همچنان پر فروز ، روشنگر راه پویندگان و جویندگان راستی است . آیین های یادبود جان سپاری زرتشت همه ساله در 5 دی ماه در ایران و سراسر جهان برگزار می شود و بر پایه دیدگاه جدید پژوهشگران ، مزار شریف زرتشت در افغانستان امروزی و در نزدیکی بلخ ، در « مزار شریف » می باشد و زائران فراوان دارد.


آیین جهانی زرتشت :


زرتشت، خود انگیزه اش را برای یپام آوری ، نتیجه واکنشی طبیعی و منطقی در برابر آشفتگی ها و نا هنجاری های شدید جامعه می داند . آیینی که او بنیان نهاد ، پاسخی به نیاز ها و مشکلات مردم و درمانی بر دردهای کهنه آن ها بود . آیینی که زرتشت پرچم آن را در جهان بر افراشت پس از گذشت سده ها به همان تازگی روز نخست ، امروز نیز به بهترین شیوه و با رسایی تمام نه تنها شاهراه سرافرازی را در پیش پای هم میهنان ایرانی خود می گشاید بلکه با بینشی گسترده و اندیشه ای جهانی ، سربلندی و خوشبختی همه جهانیان را خواستار است و دست مهر و دوستی خویش را به سوی همه مردمان گیتی دراز می کند و خواهان است در راهی که پیش روی آن ها گشوده است ، همراه و همیارش باشند .
ایرانیان نیز با هر دین و آیینی ، زرتشت را به عنوان یک ایرانی اندیشمند و پیشرو و یک خردورز راهنما با تمام وجود دوست می دارند و آیینش را ارج می نهند.


رابطهء خداوند و انسان در آیین زرتشت :


در آیین زرتشت، خداوند یگانه هستی بخش انسان را به ویژه اگر پیرو راستی باشد « دوست » خود می داند . از این دیدگاه نه تنها اهورای مهربان ، جبار و مکار نیست و انسان را بنده ، عبد و عبید خود نمی داند و رابطه بندگی و بردگی بین خود و او برقرار نمی کند بلکه انسان را دوست ، یار و همکار خود دانسته و دوستان خوب خود را از داده های اهورایی چون نیک اندیشی ، توانگری ، رسایی و پایندگی بهره مند خواهد ساخت . بر این پایه انسان خوب ، بنده نیست بلکه دوست خوب خداست .در این مورد در گات ها ، یسنا، هات 31 ، بند 21 می خوانیم :
« خداوند جان و خرد از رسایی ، جاودانگی ، راستی ، توانایی و نیک اندیشی خود به کسی خواهد بخشید که در اندیشه و کردار ، دوست او باشد . »
*
از دیدگاه زرتشت، با چشم دل خداوند را در همه جا می توان دید .از این روی برای پرستش آفریدگار یکتا ، سوی یا جهتی خاص متصور نیست . از این دیدگاه سوی پرستش ( قبله ) روشنایی و پاکی است و فروغ هستی بخش یگانه در هر کجا که نور و روشنایی و پاکی باشد ، دل های پاک و نورانی را به سوی خود فرا می خواند .


جهان بینی ِ زرتشت :


نگرش زرتشت به جهان هستی نگرشی بر بنیان خرد است و بر این پایه می توان جهان بینی او را « جهان بینی خرد گرا » یا « جهان بینی علمی » نامید . بر این بنیان حتا « دین » نیز عین « دانش » است و این گونه تعریف می شود :
« دین یا دئنا یعنی تجزیه و تحلیل درونی پدیده های هستی بر پایه خرد و با آزادی کامل و بر این بنیان انسانی دین دار است که می بیند ، می اندیشد ، پرسش می کند ، تجزیه و تحلیل می کند و سر انجام به کمک اندیشه نیک و در راستای اشا ، آزادانه راه خود را بر می گزیند .»
زرتشت آن گونه که خود نیز در گات ها بیان می کند خداوند جان و خرد را نیز با یاری نیروی خرد و اندیشه شناخته است .در این مورد برای نمونه در گات ها ، یسنا ، هات 31 ، بند 8 ، می خوانیم :
« ای مزدا ، هنگامی که با یاری اندیشه خویش ، تو را سر آغاز و سرانجام هستی و سرچشمه منش نیک شناختم و آن گاه که تو را با چشم دل دیدم ، دریافتم که تویی آفریدگار راستین اشا و داور کردارهای جهانیان »
در برابر این تعریف ، تعریف دیگری از دین نیز در بین ملل و مذاهب دیگر پذیرفته شده است که بنیان آن بر وحی استوار است :
« دین مجموعه ای از دستورات و فرائض است که از سوی خدا به پیامبر وحی می شود و پیامبر به اذن خدا این دستورات و فرائض را برای سعادت و رستگاری بشر به او ابلاغ می کند . »


قانون اشا :


زرتشت با یاری خرد خود و تجزیه و تحلیل پدیده های هستی به وجود « خداوندگار جان و خرد » یا « هستی بخش دانا » یا « اهورا مزدا » پی می برد .
از دیدگاه زرتشت، « خداوند جان و خرد » جهان را بر بنیان قانون تغییر ناپذیری آفریده که بر همه چیز و همه جای جهان هستی حکم فرماست . او این نظام دقیق و ثابت حاکم بر جهان هستی را « اشا » می نامد .
حاکمیت قانون جهان شمول اشا بر جهان هستی از خواست و اراده آفریدگار بزرگ است. « اشا » در ذات آفریدگار « نظم مطلق » و « توانایی نظم دادن » است که به صورت نظم و قانون حاکم بر هستی تجلی کرده است .
این فروزه در انسان هم به صورت « توانایی نظم دادن » به زندگی ، محیط اطراف و پدیده های طبیعی پدیدار شده است . از این رو بر انسان نیز شایسته است تا پیوسته این توانایی را در خود پرورش دهد تا با « اشا » هماهنگ گردد و « راستی » را در خود بپروراند .
قانون « اشا » را « نظام هماهنگ کننده جهان هستی » نیز می نامند و هیچ پدیده ای از اتم تا کهکشان در گیتی نیست که بر پایه این نظام هماهنگ استوار نباشد. قانون اشا در حفظ سلامتی و تعادل جسمی و روانی انسان نیز حاکم است و از این دیدگاه تندرستی چیزی جز هماهنگی و سازگاری تن و روان با « قانون زندگی بخش اشا » نمی باشد .


آزادی و مسؤولیت انسان :


از دیدگاه زرتشت و در راستای قانون « اشا » ، انسان « اختیار » دارد تا با اندیشه روشن و با تجزیه و تحلیل درونی و با آزادی کامل ، به دور از هر گونه اجبار ، القاء ، عادت ، تقلید و سنت ، بهترین راه را در زندگی برگزیند .چنان که گفته شد از این دیدگاه اساساً دین به معنی تجزیه و تحلیل درونی پدیده ها بر پایه بر پایه خرد و با آزادی کامل است و انسانی دین دار است که می بیند ، می اندیشد ، تجزیه و تحلیل می کند و سرانجام به کمک اندیشه نیک آزادانه راه خود را بر می گزیند. بدیهی است که به واسطه همین آزادی در گزینش ، افراد نسبت به شیوه ای که بر می گزینند در هر دو جهان مادی و مینوی مسئول هستند و سرانجام بر اساس اصل « کنش و واکنش » نتیجه گزینش خود را با دقت و ظرافت تمام دریافت می کنند .
آرمان و ارزش چنین دیدگاهی آن جا ست که انسان های دارای اختیار بر بنیان حس « مسئولیت » شناسی ، در برابر جهان هستی افرادی « مسئول » هستند. اما در جهان بینی مبتنی بر وحی ، انسان ها پیش از آن که مسئول باشند ، « مکلف » هستند و « موظف » هستند تا احکام لایتغیر و فرائض از پیش طراحی شده را به جای آورند .
*
بر این بنیان ، زرتشت اندیشه ها و دریافت های « خود » را به صورت « سرود » هایی کاملا زمینی برای همگان بازگو نمود و هیچ کتاب یا بهتر بگوییم دستورات و احکام دگرگون ناپذیر به صورت متن مکتوب از خود به جای نگذاشت و در هیچ کجای این سرود ها یا « گات ها » سخن از باید ها و نباید ها نیست .به عبارت دیگر زرتشت واسطه سخن مرجعی بالاتر یا آسمانی نیست . او تنها یافته های خود را برای همگان بازگو می کند و در یسنا ، هات30 ، بند 2 ، یاد آور می شود :
« ای مردم گفتار نیک را بشنوید و با اندیشه روشن در آن بنگرید و میان نیک و بد خود داوری کنید ، زیرا پیش از آن که زمان از دست رود ، هر زن و مرد باید آزادانه راه راه خود را بر گزینید . باشد که به یاری خرد اهورایی در گزینش راه نیک کامران شوید. »
*
گات ها ، سرودهای زرتشت است و کتاب آسمانی آیین بهی نیست و پارسیان نیز اهل کتاب نیستند.چون بنیان پیام زرتشت بر « خرد » استوار است ، اساسا برای اثبات حقانیت خود و آگاه کردن مردم به هیچ معجزه ای نیاز نداشت و این بزرگ ترین معجزه زرتشت است
زرتشت پیام زمینی خود را برای انسان های زمینی با شیوایی در سروده هایی جاودانه اش به یادگار گذاشته است . گات ها اندیشه پرور و خردگراست و با پنداره های ناروا در ستیز است .گات ها بهترین و بی واسطه ترین مرجع شناخت زرتشت و اندیشه های اوست.
پیام گات ها بر سه بنیاد ساده ولی کامل « اندیشه نیک » ، « گفتار نیک » و « کردار نیک » خلاصه می شود. گات ها ، زمینی ، کلی ، منطقی ، عملی ، انسانی ، جهانی و ابدی است .
از دیدگاه زرتشت ، خداوند کینه توز ، انتقام جو ، خشمناک ، مجازات گر ، قهار ، ویران گر ، جبار و عذاب دهنده آدمی نیست بلکه خوبی و داد مطلق است و بدی در آستان او راه ندارد . اهورا مزدا برای همه خوشبختی می خواهد و از این روی « راه درست زیستن » را برای هر آن کس که نیک بیاندیشد ، باز می گذارد .
آنان که کژروی می کنند و « هنجار هستی » را نادیده می گیرند ، بر بنیان اصل متافیزیکی و فیزیکی « کنش و واکنش » یا « علت و معلول » نتیجه کارکرد خود را دریافت می دارند و این مجازاتی از پیش طراحی شده و از جانب آفریدگار نیست . این تنها بازتاب کنش خود آن هاست که به سویشان واکنش شده است .
از این دیدگاه، این آفریدگار نیست که جایگاهی به نام دوزخ برای شکنجه انسان پدید آورده باشد بلکه این خود انسان است که به واسطه عمل کرد خود ، در حوزه اندیشه خود را دوزخی یا بهشتی می پندارد .
*
بر این پایه ، بهشت یا « بهترین هستی » بازتاب اندیشه ، گفتار و کردار نیک انسان و دوزخ یا « بدترین هستی » بازتاب اندیشه، گفتار و کردار بد انسان است که هم زمان در هر دو جهان مادی و معنوی ( اصطلاحا این جهان و آن جهان ) به سوی بعد مادی ( تن ) و بعد معنوی یا مینوی ( روان ) انسان باز خواهد گشت .


پویایی و پیشرفت در آیین زرتشت :


در آیین زرتشت و در راستای قانون اشا ، نه تنها واپس گرایی به هیچ وجه روا نیست بلکه ایستایی و سکون نیز ناپسند شمرده می شود . اندیشه و خرد انسان ، تن و روان انسان ، جامعه انسانی ، محیط زندگی وبه طور کلی اخلاق ، فرهنگ و تمد بشری باید با یک حرکت پویا به سوی بهتر شدن ، نو شدن و توسعه تغییر کند . زرتشت با صدای بلند پیروانش را فرا می خواند تا جهان را نو و زندگانی را تازه نمایند. دراین مورد در گات ها ( سرودهای زرتشت ) ، یسنا ، هات 31، بند 9 می خوانیم :
« ای خداوند خرد ، بشود ما نیز چون یاران راستین تو در شمار کسانی باشیم که جهان را نو و زندگانی را تازه گردانند .... »


توسعهء اندیشه :


در آیین زرتشت و در راستای قانون اشا ، انسان برای برداشتن گام هایی هرچند کوچک در راه رسیدن به زندگی بهتر باید مراحل توسعه را بدون کم و کاستی طی کند و در آغاز باید از « توسعه اندبشه » آغاز نماید. آن گاه فروزه هایی همچون « پاکی و راستی » ، « توانایی سازنده » و « مهرورزی » را در و جود خود بپروراند تا « رسایی » و « پایندگی » نیز هم راستا با رشد هماهنگ فروزه هایا صفات یاد شده در نهادش فزونی یابد و او را به تدریج به معیار های یک انسان کامل و توسعه یافته نزدیک گرداند و بی شک این انسان های توسعه یافته هستند که می توانند به توسعه پایدار فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی دست یابند و زندگی بهتر و جامعه ای مطلوب تر را بنیان نهند .


کار و کوشش و سازندگی :


از دیدگاه زرتشت یکی از موثرترین عوامل آبادانی جهان و پیشرفت زندگی که در سایه توسعه اندیشه به دست می آید و در نهایت به خوشبختی و شادکامی بشر منجر خواهد شد ، کار و کوشش پیگیر و خستگی نا پذیر انسان است . او همگان را فرا می خواند که در راستای قانون اشا و با یاری اندیشه نیک ، در حد توان خود برای پیشرفت بشریت تلاش کنند. در این مورد در گات ها ، یسنا ، هات 34 ، بند 14 ، می خوانیم :
« پاداشی گران بها از آن کسی است که در زندگی به کار و کوشش پردازد و در راه آبادانی و پیشرفت جهان بکوشد ... »


جهانی سرشار از صلح و دوستی :


زرتشت ضمن محترم شمردن « حق دفاع » برای همه انسان ها ، جنگ و دشمنی و خونریزی و تهاجم راچه در جهت کشور گشایی و جه به اسم گسترش دین، نادرست و مردود می شمارد . زرتشت به جهانی سرشار از صلح و دوستی و آسایش می اندیشید و آرزو داشت که همه انسان ها با پایبندی به راستی و درستی ، مهربانی و یگانگی و تفاهم را در میان خود گسترش دهند و « صلح و دوستی جهانی » تحقق یابد. در این مورد در گات ها ، یسنا، هات 29 ، بند 3 می فرماید :
« آن آموزگار نجات دهنده بشر باید بتواند – بر پایه قانون اشا – با مهربانی ، همبستگی و دوستی جهانی را پدید آورد . او نباید دینداران را در برابر گمراهان به جنگ و ستیز وا دارد ... »


احترام به حقوق بشر و حقوق برابر انسان ها :


از دیدگاه زرتشت همه انسان ها از هر نژاد ، ملیت ، قوم و با هر زبان ، رنگ پوست ، دین ، مرام و عقیده از حقوقی برابر برخوردارند . برتری طلبی دینی ، قومی ، نژادی ، زبانی و عقیدتی در این آیین جایی ندارد . زرتشت تنها عامل برتری دهنده انسان ها را ، راست و درست بودن ، پایبندی به قانون اشا و اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک می داند.


حق آزادی اندیشه :


از دیدگاه زرتشت، خداوند جان و خرد همه انسان ها را اعم از زن و مرد آزاد آفریده است و آن ها را از نعمت آزادی و خرد برخوردار ساخته تا با بهره گیری از اندیشه خویش دیدگاه های گوناگون را ارزیابی نموده و با آزادی و اختیار کامل بهترین راه را در زندگی برگزیده و در آن مسیر گام بردارند .


حق آزادی بیان :


از دیدگاه زرتشت، از آن جا که همه انسان ها از حق آزادی در اندیشیدن برخوردارند همچنین حق دارند که ضمن احترام به عقاید و اندیشه های دیگران ، اندیشه های خویش را آزادانه مطرح ساخته و زمینه تبادل نظر آزاد را در سطح جامعه فراهم آورند.


حق آزادی در گزینش دین و راه و روش زندگی :


از دیدگاه زرتشت و در راستای قانون اشا ، همه انسان ها از حق آزادی در انتخاب دین و آیین مورد علاقه خویش برخوردارند . هیچ کس را نمی توان از پذیرش دین یا آیینی منع و یا به پذیرش دین و آیینی مجبور نمود.


حق تعیین سرنوشت :


از دیدگاه زرتشت، انسان ها موجوداتی نیستند که چون بازیچه ای سرنوشتشان از پیش بایشان مقدر شده باشد . از دیدگاه زرتشت این اراده انسان هاست که بر سرنوشتشان فرمان می راند و هرگز نمی توان حق تعیین سرنوشت افراد را از آن ها سلب نمود .


حقوق برابر زن و مرد :


از دیدگاه زرتشت، زن و مرد در همه مراحل زندگی از حقوقی برابر برخوردارند . زنان نیز چون مردان در کنار حق انتخاب شدن از حق انتخاب کردن برخوردارند . در طول زندگی مشترک نیز زن و مرد از کلیه حقوق و منافع مادی و معنوی به طور مساوی برخوردار خواهند بود . در اندیشه زرتشت ، مرد سالاری یا زن سالاری جایگاهی ندارد ، بلکه انسانیت محور و انسان سالاری حاکم است.


شادکامی و خوشبختی از دیدگاه زرتشت :


آیین زرتشت را آیین شادی نیز می نامند چون پیروان این آیین شادمان بودن و خوش زیستن را پیشه خود ساخته و از اندوه و افسردگی و سوگواری می پرهیزند .
از دیدگاه زرتشت جشن و سرور و شادمانی یکی از راه های نیایش و ستایش خداوند و نزدیکی به اوست . زرتشت یاران خود را شادمان و خشنود می خواهد زیرا به درستی آگاه است که در پرتو خشنودی و شادمانی ، تن و روان انسان نیرومند شده و شوق به کار و کوشش درآن فزونی می یابد .
از دیدگاه زرتشت، شادمانی و خشنودی واقعی تنها با کوشش و تلاش و از راه راستی به دست می اید و هرگز انسانی که از راه نا شایست خود را خوشبخت می پندارد به خوشبختی و شادمانی واقعی دست نیافته است . زرتشت در این مورد در گات ها ، یسنا ، هات 43 ، بند یکم ، می فرماید :
« ...خوشبختی از آن کسی است که خواهان خوشبختی دیگران است ... »
زرتشت یارانی شادمان، خشنود، خندان و خوشرو را دوست داشت وخود نیز پیوسته این گونه بود. زرتشت پیروانش را به داشتن اندیشه های نیک و مثبت فرا می خواند و خواهان این بود که پیروانش این اندیشه ها را در درون خود بارور سازند تا به شادمانی درونی ، آینده ای مطلوب و سرنوشتی مثبت دست یابند.
آرامش و شادمانی درونی پیروان زرتشت در طول سال به صورت برگزاری جشن های با شکوه و نشاط انگیزی مانند جشن های یزرگ نوروز ، مهرگان ، سده و جشن های ماهیانه و فصلی بسیار دیگر در سطح جامعه بروز خارجی می یابد .


پاسداشت ِ زیستْ بوم :


از دیدگاه زرتشت و در راستای قانون اشا ، انسان در برابر جهان هستی مسئول است و باید از تخریب منابع مادی و معنوی جهان هستی بپرهیزد . یکی از نمود های « اندیشه نیک » که در این آیین بر آن بسیار تاکید می شود پاسداشت زیست بوم یا حفظ محیط زیست است .
زرتشت همه پیروانش را فرا می خواند که آگاهانه و بر بنیان خرد و مسئولیت شناسی همه منابع تشکیل دهنده طبیعت به ویژه آب و خاک و هوا و منابع انرژی را پاس دارند .
هیچ کس حق ندارد به شیوه های گوناگون هوا را بیالاید و یا با استفاده نادرست و نابجا از منابع انرژی به محیط زیست و منابع انسانی و طبیعی آسیب وارد نماید.


حفظ حقوق جانوران و گیاهان :


از دیگر نمود های « اندیشه نیک » از دیدگاه زرتشت ، حفظ همه گونه های جانوری و گیاهی و زیستگاه آن هاست . همان گونه که قربانی کردن بی جهت حیوانات نا شایست است ، سایر جانداران نیز در حد ممکن و تا جایی که حضور آن ها برای طبیعت و محیط زندگی انسان و سایر زیستمندان تهدیدی محسوب نشود ، از کلیه حقوق طبیعی خویش برخوردار خواهند بود . زرتشت به زمینی سراسر سبز می اندیشید و یارانش را نیز فرا می خواند که به همه پدیده های هستی به دیده احترام بنگرند.


------------------------
منابعی برای مطالعه بیشتر :


1 - اوستا (کهن ترین سرودهای ایرانیان) ، گزارش و پژوهش دکتر جلیل دوستخواه ، انتشارات مروارید، تهران، چاپ نهم - 1384
2- گات ها ( سرودهای زرتشت) ، ترجمه و تفسیر موبد فیروز آذرگشسب ، انتشارات فروهر ، تهران ، 1351
3- برگردان گات ها ، موبد رستم شهزادی ، انتشارات فردوس ، تهران ، 1377
4 - دیدی نو از دینی کهن ( فلسفه زرتشت ) ، دکتر فرهنگ مهر، انتشارات جامی ، تهران ،
1375
۵ - بینش زرتشت، خداداد خنجری ، انتشارات تهران ، تهران ، 1375
6 – بدانیم و سربلند باشیم ( فشرده ای از آموزش های دین زرتشت ) ، دکتر منوچهر منوچهر پور، انتشارات فروهر ، تهران ، 1377

مجموعه مقالات هم اندیشى زیارت - جلد اول

نذر و نیاز در دین زرتشت و ایران باستان

دکتر سید حسین امیدیانی ( 1 )

چکیده

از مطالعات انسان شناختی استنباط می شود که نذورات و زیارت اماکن مقدس از دیرپا ، بنیادین و کهن ترین صور رفتارها و تجربه های دینی فرهنگ ها و جامعه ها بوده است . ثروتی را که در گذشته زایران از طریق اهدای نذرها برای زیارتگاه ها هزینه می کرده اند با توجه به امکانات محدود مادی و تنگناهای معیشتی ، شگفت آور بوده است . یکی از سنت های پسندیده مردم ایران باستان که پیرو آیین یکتاپرستی دین رزتشت بوده اند ، نیکی و نیکوکاری و کمک به همنوع و اهدای نذرها به معابد و اماکن زیارتی بوده است . زرتشتیان این عمل نیک را از جمله وظایف ملی و مذهبی آیین خود می دانسته و به آن عمل می کردند . دین زرتشت با توجه به نمونه هایی که در کتاب مقدس « اوستا » به آنها اشاره شده ، به موضوع نذر و نیاز ، چه برای اهورا مزدا ( خدای یکتا ) و چه برای انجام مراسم مذهبی در آتشکده ها و اهدا به آن جا و یا پیشکش نمودن به همنوعان پرداخته شده است . هم اکنون نیز هموطنان زرتشتی ما در کرمان و یزد ، نذورات و موقوفاتی دارند که نذر و وقف برگهنبار شده و همه ساله درآمد آنها در محل صرف نیات نذر کننده و واقف می شود .

کلیدواژه ها : اهورا مزدا ، زرتشت ، اوستا ، گات ها ، نذر و نیاز ، یسنا .

مقدّمه

شناخت فرهنگ هر ملت ، برای مردم آن مرز و بوم ، در حقیقت نوعی خودشناسی و آگاهی به منابع فرهنگی و ریشه های موجودیت و شناسنامه آن قوم و ملت محسوب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عضو پیوسته انجمن فیزیک ایران ، عضو پیوسته انجمن نجوم ایران و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران .


198


می شود . برای ما ایرانیان که خوشبختانه وارث فرهنگی بسیار غنی و سرشار ، چه از عهد باستان و قبل از اسلام و چه بعد از ظهور دین پر برکت اسلام هستیم ، شناخت و آگاهی از مدنیت و فرهنگ ، ضروری و واجب است .

شناسانیدن ایران و جلوه های گوناگون عناصر با ارزش تاریخ و تمدن ایرانی به مردم و آگاه ساختن آنان از ویژگی های ظریف و عشق به زیبایی و روش ها و سنت های نیک اجتماعی ، از جمله مهم ترین وظایفی است که ایران دوستان و پژوهشگران و اهل قلم و مربیان و معلمان بر عهده دارند .

از شواهد باستان شناختی و منابع تاریخی و مطالعات انسان شناختی چنین استنباط می شود که اهدای نذور و زیارت اماکن مقدس از دیرپا ، بنیادین و کهن ترین صور رفتارها و تجربه های دینی فرهنگ ها و جامعه ها و جمعیت ها بوده است . همه تجربه های دینی به طریقی با زیارت و اعمال زایرانه جمعیت های متدین درپیچیده اند . به دیگر سخن دینی را بدون زیارت و اعمال و آداب آن و نذر و نیاز سراغ نداشته و نمی شناسیم . اصولاً هر اندازه فرهنگ ها ، جامعه ها و جمعیت ها دینی تر زیسته و هستی را متدینانه و آیینی تر تجربه کرده اند ، با ادب و آدابی زایرانه تر نیز زندگی را تشکّل داده اند . لایه های باستانی تر فرهنگ ها ، پرمایه و غنی از تمثیل های آیینی و کنش ها و رفتارهای زایرانه و آداب عمیقاً معنوی جمعیت های زایر بوده است .

سرمایه و ثروتی را که در گذشته جمعیت های زایر از طریق اهدای نذرها برای زیارتگاه ها و اماکن متبرک خود هزینه می کرده اند ، با توجه به امکانات محدود مادی و تنگناهای معیشتی که با آن دست و پنجه می فشرده اند ، شگفت آور بوده است . امر اتفاقی نیست که زنده ، غنی ، معنوی و فعال ترین محوطه ها و مکان ها در گذشته زیارتگاه ها بوده اند . معماری ، هنر ، ادبیات و آداب زیارت و اهدای نذور را بی اغراق می توان از گرانمایه ترین ذخایر معنوی و میراث جمعیت های زایر دانست .


199


باستان شناسان و مورخان ادیان اطلاعات مهمی را از میراث زایران و سنت و معنویت و آداب و ادبیات زیارت در فرهنگ ها و آیین های مختلف در دوران های گذشته در اختیار ما می نهند . از مطالعات تطبیقی ـ تاریخی و پدیدار شناختی زیارت و زایری و مناسبات آن با دیانت و دینداری نیز چنین استنباط می شود که نسبت ، رابطه یا مواجه زایرانه با « چیزها » با امرالوهی ، قدسی و متعالی که هر سه از عناصر بنیادین تجربه های دینی هستند سخت و استوار درتنیده است . ( 1 )

یکی از سنت ها و خصلت های پسندیده مردم ایران باستان ، نیکی و نیکوکاری و کمک به همنوع و اهدای نذور به معابد و اماکن مقدس بوده است و این عمل را جزء وظایف ملی و مذهبی خود می دانسته اند . در هر دین الهی ، نذر و نیاز و داد و دهش و خیر و خیرات و نیکوکاری از وظایف عمده پیروان آن دین به شمار می رود و پیامبران الهی بر این مطلب تأکید فراوانی نموده اند .

ایرانیان باستان پیرو آیین یکتاپرستی زرتشت بوده اند و در کتاب مذهبی آنان یعنی "اوستا" در بخش گات ها چنین آمده است :

اوستا با نویسه فارسی

( یسنا ـ هات 33 ـ بند14 )

14 . زرتشت همه جسم و جان خود را با گزیده ترین منش پاک خود چون پیشکشی بی ارزش به خداوند خرد ( هدیه ـ فدیه ) نیازمی کند و با فرمانبرداری از دستورات الهی و سرسپردگی کردار و گفتار و همه نیروی خود را به اشا ارمغان می آورد . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « زیارت و دیانت یا جهانگردی و سیاحت ؟ » ، فصلنامه وقف میراث جاویدان ، شماره52 ، ص 66 و 67 .

2 . ترجمه و تفسیر گات ها سرودهای زرتشت ، ج 1 ، ص 441 ـ 444 .


200


1 . « ای مزدا رفتار و گفتار نیک و پرستش بی ریایی که در پرتو آنها مردم از بخشایش جاودانی و پارسایی و نیروی معنوی و رسایی برخوردار می گردند همه را نخست به تو ای خداوند هستی بخش پیشکش ( نیاز ) می نماییم » . ( 1 )

( یسنا ـ هات 34 ـ بند 1 )

دین زرتشت

خداوند متعال برای هر امتی پیامبری فرستاده که مردم را به راه راست هدایت کند ، به طور مثال می فرماید : ( وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّة رَّسُولا . . . ) . ( 2 ) و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم تا به خلق ابلاغ کند که خدای یکتا را بپرستید . . . .

در کتاب آسمانی قرآن همیشه از پیامبران گذشته با احترام و نیکی یاد نموده و به مؤمنین نیز توصیه می کند ، ضمن احترام به همه پیامبران و رسولان به تمام آنها ایمان داشته باشند . از جمله فرموده : ( ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِی وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَمَلَـلـِکَتِهِی وَکُتُبِهِی وَرُسُلِهِی لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَد مِّن رُّسُلِهِ . . . ) . ( 3 )

رسول خدا به آنچه خدا بر او نازل کرد ایمان آورده و مؤمنان نیز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتب و پیغمبران خدا ایمان آوردند و ( گفتند ) ما میان هیچ یک از پیامبران خدا فرق نگذاریم .

زرتشت پیامبر الهی ، طبق نظر پژوهشگران و محققین ، بین حدود 1700 ـ 1400 سال پیش از میلاد یعنی 3700 ـ 3400 سال پیش ظهور نموده است . کتاب مقدس پیروان زرتشت اوستا می باشد که مجموعه شعایر ، آداب و رسوم ، برداشت ها و معتقدات مذهبی آنان در آن آمده است . در کتب مقدس آسمانی تورات و انجیل و قرآن ، هر گاه خواسته اند از مذهب باستانی ایران سخنی به میان آورند ، تنها به نام "مجوس" بسنده کرده اند . در قرآن مجید کلمه مجوس یک بار به کار رفته است : ( إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 445 ـ 447 .

2 . سوره نحل ، آیه 36 .

3 . سوره بقره ، آیه 285 .


201


وَ الَّذِینَ هَادُواْ وَ الصَّـبِـِینَ وَالنَّصَـرَی وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ . . . ) . ( 1 )

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه مذکور می نویسد : « منظور از مجوس قوم معروفی هستند که به زرتشت گرویده و کتاب مقدسشان اوستا نام دارد . . . . و در قدیم الایام مجوسیان در ایران و چین و هند وغیر آنها آتشکده هایی داشتند و وجود همه عالم را مستند به اهورامزدا دانسته و او را ایجاد کننده همه می دانستند » . ( 2 )

از این آیه شریفه و ترجمه و تفسیر آن که در المیزان خیلی مفصل نقل شده معلوم می شود که قرآن کریم ملت مجوس را اهل کتاب دانسته و آن طایفه را با یهود و نصاری که از امم خداپرست و دارای احکام و شریعت متقنی بودند ، در یک دریف آورده و کلمه مجوس را با واو وصل به ایشان می پیوندد و به توسط حرف موصول دوم ( کلمه الّذین ) ؛ آنان را از مشرکین جدا می سازد . در ضمن ذکر حدیثی از ابا عبدالله ( علیه السلام ) راجع به مجوس در انتهای آن از قول پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) می فرماید : « مجوس را پیغمبری بوده است که او را بکشتند و کتابی آورد که آن را بسوزانیدند و بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود » . ( 3 ) می دانیم که کافران و دشمنان زرتشت او را به شهادت رسانیدند و کتاب اوستا نیز در حمله اسکندر به ایران به آتش کشده شد . در این جا به ذکر چند نمونه از سروده های خود زرتشت که در بخش گات های اوستا آمده ، می پردازیم که دلیلی است بر یکتاپرستی ایرانیان باستان کهن ترین و مطمئن ترین قسمت اوستا بخش گات می باشد .

« اوست نخستین اندیشه گری که با نور خود افلاک را درخشان ساخت و با نیروی خرد خویش راستی بیافرید تا نیک اندیشان را یار و پشتیبان باشد . ای هستی بخش و دانای بزرگ ؛ ای کسی که همیشه در هر حال یکسانی ، با روح مقدست فروغ ایمان را در قلب ما بر افروز » . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره حج ، آیه 17 .

2 . ترجمه تفسیر المیزان ، ج 14 ، ص 505 و 506 .

3 . بحار الأنوار ، ج 5 ، ص 379 .

4 . اوستا ، بخش یسنا ، 31 ، بند 7 .


202


« ای مزدا ، هنگامی که تو را با دیده دل نگریستیم در اندیشه خود دریافتیم که تویی سرآغاز ، که تویی سرانجام ، که تویی پدرمنش پاک ، که تویی آفریننده راستی ، که توی داور دادگر کارهای جهانی » . ( 1 )

گر مسلمان ، گر نصاری هم مجوس و هم یهود

ذاکر درگاه او هریک همی گوید خدا

همه جا خانه یار است چه مسجد چه کنشت .

آتشکده

( لِّکُلِّ أُمَّة جَعَلْنَا مَنسَکًا هُمْ نَاسِکُوهُ فَلاَ یُنَـزِعُنَّکَ فِی الاَْمْرِ وَادْعُ إِلَی رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلَی هُدًی مُّسْتَقِیم ) ؛ ( 2 ) ما برای هر امتی پرستشگاهی مقرر کردیم تا به خدا توجه کنند ( و آن جا سبب وحدت و انس و الفت آن امت شود ) پس ( ای رسول ) نباید مردم ( در امر کعبه و قربانگاه و سایر دستورهای الهی ) با تو به منازعت برخیزند و تو خلق را به سوی خدا دعوت کن که خود به راه راست و هدایت کامل هستی .

اولین آتشکده هایی که در ایران باستان شناخته شد ، به منظور حفظ و نگهداری آتش مقدس برای رفع احتیاجات روزمره مردم بود ، ولی با گذشت زمان احترام این عنصر درخشان و گرمابخش و بزرگداشت آن چنان در مردم ریشه دواند که از هر گوشه و کنار به زیارت آن می آمدند و در برابر آتش به ستایش و پرستش خداوند بزرگ می پرداختند . پس از ظهور زرتشت نیز مغان و موبدان ، بسیاری از سنت های قبل از زرتشت را به مرور وارد آیین زرتشت نمودند و مجدداً آتشکده ها محلی شد برای اجتماع مؤمنین به منظور ادای نماز و ستایش اهورامزدا و به تدریج به مقتضای زمان تغییراتی در آتشکده ها راه یافت . آتشکده ها که تا آن زمان تنها محل زیارت و عبادت و نیایش به درگاه ایزد یکتا به شمار می رفت ، به لحاظ فعالیت های موبدانی که

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اوستا ، بخش یسنا ، بند 8 .

2 . سوره حج ، آیه 67 .


203


اهل فضل و دانش بودند و نیز در کانون توجه افراد عادی و دولتی و حکومتی قرار داشت ، به تدریج به محل آموزش ، کتابخانه و موزه مجهز گردید و نیز از محوطه آن برای برگزاری مراسم و جشن ها استفاده می گردید .

نور و روشنایی ، قبله زرتشتیان

پیامبران بزرگ هر یک قبله یا سویی جهت پرستش پیروان خود تعیین نموده اند ، تا آنها بتوانند هنگام پرستش خدا رو به سوی قبله نموده ، با خدای بزرگ راز و نیاز نماید ، در قرآن آمده : ( وَلِکُلّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَ تِ . . . ) . ( 1 ) و برای هر جمعیتی وجهه و قبله ای است که بدان رو می کنند ، پس هر جا که بودید در خیرات سبقت بگیرید . مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید : « کلمه وجهه به معنای چیزی است که آدمی رو به آن می کند ، مانند قبله ، که آن نیز به معنای چیزی است که انسان متوجه آن می شود . در این آیه بیان سابق را خلاصه نموده ، عبارت اخرایی می آورد تا مردم را هدایت کند به این مسأله که قبله را تعقیب نکنند ، و بیش از این درباره آن بگومگو راه نیاندازند و معنایش این است که هر قوم برای خود قبله ای دارند که بر حسب اقتضای مصالحشان برایشان تشریع شده است . خلاصه ، قبله یک امر قراردادی و اعتباری است ، نه یک امر تکوینی ذاتی ، این حرف ها را بگذارید و به دنبال خیرات شتاب بگیرید و از یکدیگر سبقت بجویید که خدای تعالی همگی شما را در روزی که شکی در آن نیست جمع می کند ، ولو هر جا که بوده باشید که خدا بر هر چیزی تواناست » . ( 2 )

بر این اساس همان طور که ملاحظه می فرمایید ، قبله در ادیان مختلف متفاوت است . قبله مسلمین خانه کعبه است و قبله کلیمیان ، اورشلیم یا بیت المقدس می باشد و نیز کلیسا طوری ساخته شده است که محراب آن همیشه در سمت مشرق واقع شده ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره بقره ، آیه 148 .

2 . ترجمه تفسیر المیزان ، ج 1 ، ص492 .


204


به طوری که عیسویان مؤمن که به کلیسا می روند ، الزاماً رو به سوی محراب که در خاور واقع شده نماز می خوانند .

قبله زرتشتیان نیز نور است به هر شکلی که جلوه نماید ، خواه این نور از شعله آتش یا شمع فروزان باشد و خواه از خورشید یا هر شیئی نورانی دیگر . در اوستا فقره اول از کرده دوم هفتن یشت آمده است : « ای خدای هستی بخش دانای بی همتا که بخشاینده همه چیز و از دیده ظاهربین ما ناپدیدی ، این آتش را که در برابر گذاشته ایم ، نور آفرینش تو می دانیم و آن را به منزله قبله می شناسیم و به وسیله این نور که ذره ای از ذرات انوار تو است ، خواستاریم که خود را به نور حقیقت تو برسانیم » .

و در فقره اول اردیبهشت یشت به زرتشتیان صریحاً دستور داده شده که هنگام پرستش اهورامزدا در برابر نور و روشنایی قرار گیرند . و به پیروی از این دستور ، هنگامی که زرتشتیان به آتشکده می روند ، در آن جا روبه روی آتش فروزان قرار می گیرند و با خدا راز و نیاز می نمایند .

در قرآن مجید چنین می فرماید : ( اللَّهُ نُورُ السَّمَـوَ تِ وَالاَْرْضِ . . . ) ( 1 ) خدا نور آسمان ها و زمین است . . . .

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در این مورد می فرماید : « خدای تعالی نوری است که آسمان ها و زمین با اشراق او بر آنها ظهور یافته اند . . . خدای تعالی کامل ترین مصداق نور می باشد . . . » .

در انجیل ، رساله اول ژان ، باب اول ، آیه پنجم آمده است : « این پیغامی است که ما از او شنیده و اینک بازگو می کنیم که خداوند نور محض است و ظلمت و تیرگی در او وجود ندارد » .

متأسفانه برخی مردم ناآگاه و حتی بعضی از مستشرقین سطحی نگر ، این احترام به آتش در میان زرتشتیان را دلیل آتش پرستی آنها دانسته و تهمت بزرگی را به آنها روا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره نور ، آیه 35 .


205


داشته اند . در صورتی که همان طور که در توضیحات بالا اشاره شد ، زرتشتیان ، اهل کتاب و یکتاپرست هستند و نور و آتش ، در هنگام نماز و عبادت قبله آنها می باشد .

فردوسی ، شاعر نامدار نیز ، در این باره سروده است :

نگویی که آتش پرستان بدند * * * پرستنده پاک یزدان بدند

که آتش بدانگاه محراب بود * * * پرستنده را دیده پرآب بود

وجود آتشکده های مختلف در اقصی نقاط ایران باستان ، خود دلیلی بر مؤمن بودن و یکتاپرستی ایرانیان بوده است . هر یک از آتشکده ها نیز به نوبه خود و با توجه به وسعت و اهمیت و موقعیتی که داشته اند ، دارای موقوفات و نذوراتی بوده اند و اداره امور آنها توسط موبدان و هیربدان از محل درآمد همان نذرهای اهدایی و موقوفات بوده است .

مؤمنان همواره قسمتی از نذور و هدایایشان را به صورت چوب ها و گیاهان خوشبو چون ، هذانئپت ( چوب انار ) ( 1 ) اورواسن ( چوب صندل ) ( 2 ) و هوگئون ( لبان ) ( 3 ) و وهوکرتی ( عود ) ( 4 ) نذر و به آتشکده ها تقدیم می کردند . ( 5 )

روز سوم از ماه اردیبهشت که اردیبهشتگان خوانده می شود ، مرسوم بوده است که زرتشتیان به آتشکده رفته و مراسم ستایش بجای آورند . زراتشت بهرام پژدو در شرح حال زرتشت موسوم به زرتشت نامه ، از نصایح امشاسپند اردیبهشت به زرتشت آورده است :

به پیش آمدش فرخ اردیبهشت * * * بدانگه که همراه زو درگذشت

به زرتشت گفتا که ای پاک * * * تن پذیرفته ایزد ذوالمنن

پیامی بر از من به گشتاسب شاه * * * بگو کای خداوند دیهیم و گاه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Hazanaepata

. Urvasan .

. Vohugaona

. Vohukereti

5 . فرهنگ نام های اوستا ، کتاب ا و ب ، ص 6 ـ 8 .


206


به هر شهر بنهند آتشکده * * * فراموش مکن رسم های سده

چو ما واگهش را پدید آورند * * * برو بر بسی وقف ها گسترند

که تا کار او را بود برگ و ساز * * * نگیرند این گفته ما مجاز

که آن نور از نورهای خداست * * * کزآن گونه رخشان به پیش شماست ( 1 )

همان گونه که در شعر ملاحظه می شود ، توصیه شده که در هر شهری آتشکده ای بنا شود و پس از احداث آن نذور و موقوفات زیادی را برایش منظور کنند تا مایحتاج و مخارج آتشکده تأمین شود . لیست برخی آتشکده های ایران در کتاب جغرافیای تاریخی ایران باستان آمده است . ( 2 )

نذر و نیاز در آیین زرتشت

پس از شرحی که در مورد وضعیت اجتماعی ایران باستان داده شد ، اینک در ابتدا به طور مختصر به ذکر قسمت هایی از اوستا می پردازیم که در آنها راجع به نذر و نیاز مطالبی بیان شده است .

بخش گات ها

در حقیقت می توان گفت : گات ها کهن ترین ، مقدس ترین ، مطمئن ترین و پرمغزترین مدرک اوستایی است که از دستبرد زمان محفوظ مانده و شامل چکیده آیین زرتشت است . چون به شعر سروده شده ، بهتر در حافظه ها مانده و از سینه به سینه نقل گردیده است . گات ها از سخنان خود زرتشت بوده و مسلّم است که برای بیان افکار و پیام او از هر منبع دیگری قابل اعتمادتر است .

برخی از انواع نذر و نیاز و داد و دهش و خیرات

نذر و نیاز و نیکوکاری و دهشمندی زرتشتیان از روزگاران کهن تاکنون بر سه گونه است :

1 . نیاز : در این گونه دهش ، نیکوکاران زرتشتی آنچه را می خواستند بدهند در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 7 و 8 .

2 . جغرافیای تاریخی ایران باستان .


207


دسترس گردانندگان نیایشگاه ها و آتشکده ها که در روزگاران کهن سازمان های دینی و کشورداری ، هر دو به شمار می آمد قرار می دادند تا موبدان موبد ، موبدان و یا هریک از سامانگران که ویژه انجام کارهای دهشی و نیکوکاری و خیرات بوده است ، برابر با خواست شخص نیکوکار و خیر دهشمند و در پاره ای از زمان ها بسته به نیاز نیایشگاه و آتشکده به انجام کارهای نیک و امور عام المنفعه برساند . نیاکانمان باور داشتند که دهش باید به گونه ای همگانی انجام شود ، نه دست به دست که بی گمان فراگرد ( جامعه ) را به یک گونه تنبلی و گداپروری وا می دارد .

اگر با موشکافی چگونگی دهش و به ویژه دهش ها و کمک های دست به دست ( فردی ) را بررسی کنیم ، می بینیم که دستورهای داده شده در انجام این گونه دهش ها تا چه اندازه دشوار بوده است . به این بخش از وندیداد ( کتاب قانون ) بنگرید که در آن آمده است : « . . . هرگاه خوراک به کسی دهی تا شکمش را از آن سیر کنی ، هرگونه ( ثواب ) و گناهی که آن کس کند ، دهشمند هم بهره ای از آن خواهد داشت » . و یا در پوزش نامه زرتشتیان آمده است : « خورش اگر خورم و به ناکاران ( بیکاران ) دادم ، پشیمانم و پوزش می خواهم . . . » . همچنین در اندرز گواه ( خطبه عقد ) به هنگام بستن پیمان زناشویی ، زن و مرد هریک چنین گوید : « اگر خوراک به ناارزانیان دادم پوزش می خواهم » .

بنابراین شاید می توان این گونه داوری کرد که این دشواری ها برای آن است که دهش ها ، نذرها و کمک های دست به دست گسترش نیابد ، مگر آن زمان که دهشمند بی چون و چرا نیازمندی و ارزانی بودن تنگدستی را بداند . پس آن زمان که این گونه دهش در میان نبود ، دهشمندان و نیکوکاران به کمک های همگانی روی می آوردند و موبدان و روحانیون آتشکده ها با روشن بینی ویژه ای که داشتند ، در انجام هدف دهشمند و شخص نیکوکار به کارهای نیک و امور عام المنفعه می پرداختند . باید یادآوری کنیم همین نذرها و نیازها که گاه ارزش چندی اش چندان زیاد نبود ، روی هم


208


انباشته می گشت و به راه خیر و سازندگی های نیک چون بنیان گذاری و احداث نوانخانه ها ، آموزشگاه ها و یا بیمارستان ها ، یعنی بناهای موقوفه ای که واقف آن همگان بودند می انجامید . ( 1 )

2 . اشوداد : این گونه دهش و کمک را بخشش در راه پارسایی و نیکی گفته اند ، چه دهشمند و شخص نیکوکار به هنگام این گونه بخشش تنها به پاس نیکی و نیکوکاری و عمل صالح این کار را انجام می دهد . به گفته دیگر ، شاید بتوان گفت : اشوداد ، دهش و کمک از چیزهای جابه جا شدنی نیست . همواره خانه ، زمین ، بوستان ، کشتزار یا از این گونه دارایی را به نیایشگاه و آتشکده واگذار می کرده اند ، یعنی در واقع املاک مذکور را نذر و وقف می نموده اند . گردانندگان نیایشگاه ها یا موبدان و روحانیونی که کارشان سامان دادن به اشودادها ( این گونه نذورات و موقوفات ) بوده است ، نمی توانستند دارایی هایی که از راه اشوداد به نیایشگاه داده شده ( وقف گردیده ) را به فروش برسانند . اشوداد درباره پارسایان و یا موبدان گاهی شده است . حتی آنان نیز پروانه فروش اشوداد ( وقف ) را نداشته اند . همان طور که ملاحظه می شود ، می توان اشوداد را گونه ای از پیوسته نیکی یا وقف دانست . ( 2 )

3 . گاهنبار : یکی از سنن ایرانیان باستان که برای داد و دهش و خیر و خیرات برگزار می شد ، مجالس شش گاهنبار یا گهنبار بود . این آیین بسیار قدیمی است . در زمان ، یا پس از ظهور زرتشت ، تغییراتی در روش برگزاری گهنبار داده شد . در ابتدا بخش هایی از اوستا را موبدان می خواندند ، آن گاه سفره عام می کشیدند و هرکس ـ اعم از فقیر و غنی ـ بر سر سفره گهنبار می نشستند و از آن استفاده می کردند . این روش تا زمان انوشیروان ساسانی ادامه یافت . در زمان او به علت اوج گرفتن فاصله طبقاتی بین مردم ، تغییراتی در آیین گهنبار به وجود آمد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نیکوکاری و داد و دهش در ایران باستان ، ص 35 و36 .

2 . همان ، ص 36 و 37 .


209


شش گاهنبار یا گاهان بار ـ به طور کلی ـ اشاره به شش گاه یا شش هنگام از اوقات مختلف سال دارد که موقع آفرینش عالم و عالمیان می باشد . در آیین مزدیسنی ( یکتاپرستی ) زرتشت ، این شش گاه یا شش هنگام که به شکرانه نعمت های خداوند متعال جشن می گیرند و زرتشتیان ـ مانند ایرانیان قدیم ـ در این جشن ها بذل و بخشش و نذر و نیاز و داد و دهش و خیر و خیرات و انفاق می نمایند و احسان می کنند و سپاس اهورامزدا را بجا می آورند . درآمد و منافع حاصله از موقوفات و نذور گهنبار نیز در این ایام صرف نیات خیرخواهانه و نیکوکارانه واقف یا نذرکننده می شود .

شش جشن گاهان بار مربوط به اوقات شش گانه آفرینش جهان و جهانیان است . در تورات و قرآن مجید نیز آمده است که خداوند متعال آسمان و زمین و مخلوقات و موجودات را در شش روز ( مرحله ) آفریده است .

اوستا نیز آفرینش جهان را در شش وقت قرار می دهد . به همین لحاظ در آیین ایران باستان ، این شش هنگام به یاد اوقات شش گانه عالم خلقت جشن گرفته می شد . نام این جشن ها به ترتیب عبارت اند از :

1 . میدیوزرم : ( 1 ) میان بهار که زمین سبز و خرم است . براساس اعتقاد کهن ایرانیان در این روز آسمان آفریده شده است .

2 . میدیوشم : ( 2 ) میان تابستان . در این هنگام آب آفریده شد .

3 . پیتی شهیم : ( 3 ) وقتی که گندم می رسد . در این گاه زمین خلق شده است .

4 . ایاثرم : ( 4 ) یعنی آغاز سرما . در این هنگام نباتات خلق شده اند .

5 . میدیارم : ( 5 ) حدوداً میانه فصل سرد . در این روز جانداران آفریده شده اند .

6 . همس پت میدیم : ( 6 ) در این روز انسان آفریده شده است و با خلق شدن او کار آفرینش پایان یافته است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Maidyo Zaram .

. Maidyo Shem .

. Paity Shahim .

. Ayatheram .

. Maidyarem .

. Hamas Path Maidyam .


210


در همه گاهان بارها به طور کلی نماز آفرینگان گاهان بار می خوانند . شش گاهان بار سال نزد زرتشتیان ایران و هند ، اوقات عبادت و انفاق و احسان و نیکی و خیرات و مبرات و کمک به مستمندان است . از وجوهات مربوط به اوقات گاهانبار و از محل درآمد و منافع نذورات موقوفاتی که بر گهنبار نذر و یا وقف شده اند ، مراسم و جشن های بزرگ می آرایند ، توانگر و بی نوا ، هر دو در آن شرکت می کنند ، آنانی که خود از عهده مخارج این مراسم برنمی آیند ، باید در مراسم دینی که دیگران بانی آن هستند ، یا از نذورات و موقوفات مربوطه دایر می شود شرکت کنند و از خوان نعمت توانگران که در همه جا گسترده می شود بهره مند گردند . در کتاب صد در بندهش ، باب 94 می گوید : « اگر کسی در سال یک بار به گاهانبار نرود ، یک سوم از ثواب هایی که کرده بکاهد و یک سوم به گناهانش بیفزاید » .

هم اکنون نیز هموطنان زرتشتی ما در کرمان و یزد ، نذورات و موقوفاتی دارند که نذر و وقف بر گهنبار شده و همه ساله درآمد آنها در محل صرف نیات نذرکننده و واقف می شود . ( 1 )

نذر و نیاز و زیارت در دوره های مختلف ایران باستان

از زمان پیدایش ادیان و معابد و پرستشگاه ها و زیارتگاه ها در روی زمین ، موضوع نذر و نیاز و زیارت نیز وجود داشته است ، زیرا امور معابد و زیارتگاه ها معمولاً از طریق هدایا و نذورات پیروان آن ادیان و معابد و یا از محل درآمد اراضی موقوفه ای بوده که وقف یا نذر بر آن معبد یا پرستشگاه یا زیارتگاه می شده است و روحانیون مخصوصی تصدی انجام این امور را به عهده داشته اند .

در ایران باستان نیز نذر و وقف ، ریشه ای دیرینه دارد و از زمان ورود آریاها به فلات ایران و هندوستان ، نذورات و موقوفات معابد و زیارتگاه ها وجود داشته است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « گاهنبار در ایران باستان » ، فصلنامه وقف میراث جاویدان ، شماره 3 ، ص 46 و 47 .


211


در کتاب های ریگ ودای هندوها و اوستا ، از نذر و نیاز صحبت شده است . البته آنها مربوط به دین و آیین آریاهای قبل از ظهور زرتشت بوده است ، برای این که تا حدودی به چگونگی نذر و نیاز آن دوران آشنا شویم ، به توضیح مختصری می پردازیم :

« ریگ ودا » کتاب مقدس هندوها ( 1 )

تاریخ فرهنگ و مذهب ایران باستان ، با تاریخ فرهنگ و مذهب قدیم هندوستان ریشه و اصل واحد و نزدیکی کامل دارد و این قرابت و شباهت با مطالعه ودا و اوستا نمایان می شود . فرهنگ باستانی ایران و هند را نمی توان از یکدیگر جدا شناخت ، و این موضوع باید هم همین طور باشد . زیرا هر دو از یک فرهنگ هندوایرانی منشأ گرفته و از یک سرچشمه سیراب شده اند . ( 2 ) واژه « ودا » ، ( Vada = بید ) در زبان سانسکریت ( 3 ) از ریشه « وید » ( Vid= دانستن ) مشتق شده و به معنی « دانش » است . اما به طور اخص به معنی « دانش الهی » یا « علم مُنزَل » است .

کتاب ودا در نظر غالب « هندوان » در حکم وحی مُنّزَل است و از نظر دین باوران « هندو » تعلیمات آن کامل و بالاترین سند و مدرک مذهب است . این تعلیمات حاکم بر جمیع شئون زندگانی هر فرد می باشد و وظایف او را در هر وضع و شکل و در هر مرحله ای از مراحل حیات ، از تولد و کودکی و جوانی و پیری و مرگ معیّن می کند . به عبارت دیگر این تعلیمات وظیفه هر هندویی را از گهواره تا گور زیر نظر دارد . « ودا » ها مرجع کلیه آداب و سنن است . همه قوانین و مقررات در چهارچوب تعلیمات و تفسیرهای آنها به وجود آمده و مراسم و تشریفات مذهبی ، مانند دعا و نماز و نذر و نیاز و زیارت و آداب و رسوم اجتماعی هندو از آنها سرچشمه گرفته اند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ترجمه گزیده ریگ ودا ، قدیمی ترین سرودهای آریایی هند ، ص 7 ـ 10 .

2 . در بمبئی اردشیر خبردار از زرتشتیان هند ، گات ها را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است و در آخر آن کتاب فرهنگی ترتیب داده و لغات مشترکی را که در گات ها و ریگ ودا به کار برده شده ، با نشان دادن تلفظ « ودای » و « اوستایی » استخراج کرده است .

. Sanskrit .


212


همان گونه که در عالم اسلام روح « قرآن » مجید در کتاب های اسلامی جلوه گر شده و زبان قرآن در « فرهنگ اسلام » بنیاد نوین و استواری به وجود آورده است ، و کم تر کتاب اسلامی را می توان یافت که از روح قرآن الهام نگرفته باشد . به همین مقیاس هیچ کتابی در قلمرو « فرهنگ هندو » تألیف و تدوین نشده ، مگر آن که تعلیمات وداها کم و بیش نویسنده را تحت تأثیر و نفوذ خود قرار داده باشد . با این تفاوت که اسلام دین جهانی الهی است و از سرزمین عربستان به کشورهای دور و نزدیک دیگر هم گسترش یافته است ، ولی حوزه مذهب هندو در طول تاریخ بشر محدود به همان شبه جزیره هند بوده و جنبه مذهب بومی و ملّی دارد . ( 1 )

راجع به قدمت این کتاب در میان محققان هندی و غیر هندی اختلاف نظر است . در قرن نوزدهم برخی از دانشمندان هندی مانند تیلک ( 2 ) بعضی از قسمت های ریگ ودا را از روی محاسبات ارقام نجومی مربوط به پنج تا شش هزار سال پیش از میلاد مسیح و حتی قدیمی تر دانسته اند ، ولی ماکس مولر ( 3 ) تاریخی را در حدود 1200 سال پیش از میلاد در نظر گرفته است .

آنچه مسلّم است به وجود آمدن این سرودها قرن ها پیش از بودا و تبلیغ عقاید بودایی بوده و از طرف دیگر شروع آن همزمان یا کمی قبل و یا بعد از ورود قوم آریایی به هندوستان است . ژاکوبی ( 4 ) براساس اطلاعات نجومی چنین نتیجه می گیرد که تاریخ دو تا از سرودهای ریگ ودا در هزاره پنجم پیش از میلاد است . به هر حال آنچه قطعی به نظر می رسد ، ریگ ودا قدیم ترین اثر قوم آریایی هند است ، و بی شک تاریخ به وجود آمدن آن قبل از تاریخ تمدن یونان و پیش از تدوین کتب مذهبی موجود قوم یهود است . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص47 ـ 49 .

. Tilk .

. Max Muller .

. Jacobi .

5 . دین قدیم ایرانی ، ص25 ـ 93 .


213


دین آریایی های هند

پیش از آن که از دین آریایی های ایرانی سخن بگوییم ، لازم است از چگونگی احوال آریایی های هندی در آغاز ورود به هندوستان و اخلاق و فرهنگ و دیانتشان اطلاع حاصل نماییم ، چه این آگاهی کمکی است بسیار شایسته به شناخت بهتر فرهنگ و دیانت آریاهای ایرانی که در ابتدا ، و زمان نزدیکی مشترکاً می زیسته و بعد بر اثر حوادثی از یکدیگر جدا گشته و هریک در منطقه ای استقرار یافته و دو فرهنگ بزرگ جهانی بنیاد نهادند .

در زمانی که آریاها به هند هجوم آوردند ، قدیم ترین مردم تاریخی هند یعنی ناگاها ( 1 ) بر قسمت شمالی آن سرزمین تسلط داشتند . اینان مطابق با یافته های باستانی درّه سند برای مار احترام زیادی قایل بودند و آن را ستایش می نمودند و هنوز بازماندگانشان در کوهستان های دورافتاده هند زندگی می کنند . در قسمت جنوبی نیز مردمی سیاه پوست با بینی های پهن زندگی می کردند که آنها را دراویدی ( 2 ) می نامند . اینها ظاهراً از فرهنگ و تمدنی در زمان هجوم آریاها برخوردار بوده اند . بیشتر مردمانی تاجرپیشه بودند که به وسیله دریاگردی تا بابل و سومر راه داشته و از ذوق هنری بهره فراوانی داشته اند . چنان که به نظر می رسد آریاها پس از استقرار تحت تأثیر این قوم قرار گرفته اند .

غلبه آریاها بر این طوایف بومی و انقیادشان از رویدادهای تاریخی است که منجر به تفوق آریاها بر دراویدی ها شد . آریاها از ناحیه دریای خزر مهاجرت کردند ، یعنی همان محلی که پسرعموهای ایرانی شان آن را « یا خانه آریایی ها » ( 3 ) می نامیدند . آریاهای هندی تقریباً زمانی که کاسیان ( 4 ) بابل را فتح کردند ، داخل هند شدند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Nagas .

. Dravidian .

. Ariyana - Vaeyo .

4 . ( Kassites ) در قسمت مرکزی زاگرس Zagros قسمتی برآمده وجود دارد که به سوی غرب و در بین النهرین پیش می رود . این قسمت لرستان کنونی بوده که در حدود هزاره دوم پیش از میلاد ساکنان آن جا ، یعنی کاسیان بابل را فتح کرده و مدت پنج قرن در آن جا حکمروایی داشتند .


214


دسته ها و گروه های کوچک آریایی ، با جذب بومیان اولیه کم کم مراکزی پر جمعیت با قدرت مرکزی به وجود آوردند . هریک از این مراکز که به وسیله گرد آمدن عده ای از گروه های پراکنده تشکیل شده بود ، به وسیله شاهی اداره می شد . ( 1 )

نذر و نیاز و قربانی در وداها

قربانی و اهدای آن به خدایان چون جمله مذاهب باستان در آیین ودایی نیز انعکاس دارد . همچون ایرانیان آریایی گاه اسب را به عنوان قربانی برای خدایان نذر می کرده اند . در مورد اجرای مراسم و آداب قربانی به وسواسی بسیار قایل بودند ، هرگاه مراسم درست ، صحیح و مطابق با خواست خدایان انجام می شد ، تقاضا و درخواست صاحب قربانی اجابت می شد ، و اگر نه پاداشی وجود نداشت . مجری این رسوم کاهنان بودند که در سرودهای « ریگ ودا » عمل قربانی برای جلب توجهخدایان اهمیت شایان دارد .

در وداها خدایان موجودات مهربان و خیرخواهی اند که در میان مردم آمد و شد می کنند و از بشر والاتر و قوی ترند و به مناسبت عظمت و نیرومندی سزاوار ستایش و احترام می باشند . علاقه به نذر و قربانی دارند ، به همین سبب قربانی و نذور برجسته ترین مشخصات مذهب ودایی است . در این قربانی ها حیوانات ذبح و تقدیم و یا مواد خوراکی و غیر حیوانی نذر و اهدا می شود . در مراسم قربانی ، نذور و تقدیمی ها و نیازها با ترانه ها و خواندن آیات بید ، مقدس می گردد . خدایانی که خوانده می شوند در محل قربانی حضور می یابند .

آگنی واسطه انتقال قربانی به خدایان دیگر است . آب و باد نیز گاهی وسیله انتقال قربانی می باشند . عمل قربانی و اهدای نذور خدایان را وامی دارد که خورشید را طالع نمایند و باران را به زمین برسانند ، و دانه ها را برویانند و به ثمر برسانند و حیوانات را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان .


215


از گزند محفوظ بدارند و آنها را زیاد کنند . قربانی و نذر و نیاز قدرت کامله خدایان و نیروی بشر را برای انجام دادن کارهای بزرگ افزایش می دهد ، و از تجاوز افراد به حقوق یکدیگر جلوگیری می کند . ( 1 )

پیدایی جهان

در این جا به عنوان نمونه به موضوع نذر در سرود پیدایی جهان در ریگ ودا می پردازیم :

1 . در آغاز « هرن گربهه » بود ، چون به وجود آمد یگانه خداوند آفرینش بود . او زمین و آسمان را نگاه می داشت . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

2 . بخشنده روح و دهنده نیرو است ، و فرمان او را ( حتی خدایان دیگر ) بجا می آورند . خداوند مرگ است ، و سایه او ابدیّت است . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

3 . ( به او ) که به بزرگی خویش یگانه پادشاه جهان نفس کشنده و بیننده است . و بر مجموع دوپایان و چهارپایان حکم می راند . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

4 . آن که به عظمت او این کوه های پوشیده از برف موجود است . آن که مردم او را مالک دریاها و رودخانه ها می دانند . آن که این قسمت های فضا از اوست ، و آن که بازوان به او تعلق دارد . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

5 . آن که به او آسمان محکم و زمین پابرجاست ، و آن که به آسمان ها و کره آفتاب ثابت اند ، و آن که اندازه آب در افلاک است . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

6 . آن که آسمان و زمین به حمایت او به وجود آمدند ، و به روشنی درخشان است . با فکر خود او را می نگرد ، و خورشید طالع در او می درخشد . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص101 ـ 104 .


216


7 . هنگامی که آب های بی پهنا جهان را که شامل جرئومه بود فراگرفت ، و آگنی را به وجود آورد ، و در آن زمان تنها نفس خدایان پیدا شد . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

8 . آن که به قدرت خویش آب ها را در اطراف نگاه داشت ، و شامل نیروی خلاقه بود ، و قربانی را به وجود آورد . آن که در میان خدایان بالاترین خدای یکتا بود . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

9 . او که پدر زمین است ، و بی اشتباه جهان بر او متکی است ، و آسمان را به وجود آورده و آب های بی پهنا و ژرف و دل انگیز را آفریده است ، باشد که او ما را گزندی نرساند . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

10 . هیچ کس جز تو ای « پر جاپتی » وجود را به همه این موجودات نداده است . باشد که حاجات ما که به منظور آنها برای تو قربانی می کنیم ، روا گردد . باشد که صاحب ثروت شویم ( 1 ) . ( 2 )

قیام زرتشت

پس از این دوران بود که زرتشت به عنوان پیامبر الهی ظهور نمود و علیه کاهنان و خدایان متعدد آنان قیام کرد و گفت : خداوندِ تمام جهانیان یکی است و او « اهورامزدا » خدای یکتاست که آفریدگار همه جهان می باشد و تنها اوست که شایسته پرستش و عبادت و نذر و نیاز می باشد .

نذر و نیاز و نیکوکاری ( امور خیریه ) در اوستای کنونی

الف ) بخش یسنا

اوستای کنونی پنج بخش است : بخش نخست یسنا ، دوم ویسپرد ، سوم یشت ها ، چهارم خرده اوستا ، پنجم وندیداد . ذیلاً به قسمت هایی از یسنا که در آنها درمورد نذر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ماندلای دهم ، سرود 121 .

2 . گزیده ریگ ودا ( منبع شماره12 ) ، ص 6 ـ 8 .


217


و نیاز و نیکوکاری اشاره شد می پردازیم :

یسنا بیشتر جنبه تقدس دارد و حاوی سرودهای ستایش است که برای ایزدان در معنی وسیع کلمه ، هر چیز نیکو و سودرسان و زندگی بخش سزاوار ستایش است . ایزد در اوستا یزت ( 1 ) می باشد ، یعنی هرچیز شایسته ستایش . کاربرد پهلوی واژه یزد و یزدان به معنی شایسته ستایش و سزاواران ستایش ، مفهوم ایزد یا فرشته را پیدا کرد . از لحاظ دستوری یزدان جمع یزد است در پهلوی ، و در فارسی جدید عنوانی عام برای خداوند شده است .

آب پاک نیالوده ، باران سودرسان زندگی بخش ، ماه گوی چهره زیبا ، خورشید تابنده برکت بخش ، ستارگان فروغمند ، آسمان ، رودها ، دریاها ، چشمه ها ، گیاهان سودمند ، زمین گهواره سان برای انسان ، چارپایان و دام های سودرسان ، سال و ماه و روز ، گاه ها وقت ها ، شهرها و روستاها ، خان و مان ، بزرگان و پارسایان ، فَروَشی ها و روانان نیک ، ایزدان و امشاسپندان سی و سه گانه ، دین مزدایی زرتشتی ، قوانین نیک زندگی ساز ، کوه های آسایش بخش ، داد و دهش ( انفاق و صدقات ) ، علم و دانش ، نعمت و ثروت و برکت ، دلیری و زورمندی ، راستی و درستی و بسیاری دیگر که همه سزاوار ستایش و نیایش هستند . اهورامزدا خود خیر محض ، دانش محض ، نیکی محض ، خرد محض ، جوهر اولای زیبایی و نیکی و سودمندی است . ستایش و نیایش هر پدیده نیک و سودرسان در واقع ستایش و پرستشی است برای خود اهورامزدا و همه ایزدان جلوه های بی شمار از ذات خداوندی او به شمار می روند .

در مراسم دینی که بدین شکل میان زرتشتیان چندین قرن است ادامه دارد ، سرودهای یسنا را دو موبد با هم تلاوت کرده و می خوانند . این دو موبد زوت ( 2 ) و راسپی ( 3 ) نامیده می شوند . اما پیش از آن ، در زمان ساسانیان و حتی سده های اولیه تسلط تازیان ، مراسم ستایش و یسناخوانی و آداب مربوط به آن به وسیله هفت موبد انجام می شد . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Yazata .

. Zut .

. Raspi .

4 . اوستا ، سرودهای زرتشت ، ص150 ـ 153 .


218


در این جا ناچار از توضیح و شرح بسیار کوتاه برای چند اصطلاح می باشیم :

زور ( 1 ) در اوستا زَاُثرَ ( 2 ) در پهلوی زور ( 3 ) و زوهر ( 4 ) آمده است . امروزه زرتشتیان آن را « آبزور » می نامند و آن عبارت است از دهش و نذر آشامیدنی و مایع که برابر با مراسم و آیین انجام می شد و هنگام برگزاری مراسم دینی و خواندن یسنا در سفره می نهادند . نوعی دیگر نذر خوراکی ، مَیزدَ ( 5 ) در اوستا و میزد ( 6 ) در پهلوی است . زَور که نذر مایع و آشامیدنی است ، می زد ، نذر غیر مایع عبارت از نان و میوه و گوشت و غیره . . . می باشد .

در اوستا بَرسَمن ( 7 ) و در پهلوی بَرسَم ( 8 ) عبارت است از شاخه های صاف و بدون گره انار یا گز که به شماری چند آنها را دسته کرده ، هنگام اجرای مراسم دینی و خواندن سرودها به دست می گیرند . برسم از ریشه ( 9 ) به معنی رشد کردن ، بالیدن و نمو است . شاید منظور از به دست گرفتن شاخه های گیاهی در مراسم دینی و ستایشی ، بجای آوردن سپاس جهت نباتات و روییدنی ها و گیاهان باشد که موجب نعمت و برکت و پرورش و بالیدن و تغذیه انسان و چارپایان قرار می گیرد .

درون ( 10 ) نیز خوراکی دیگری است که در سفره چنین مراسم ستایشی نهاده می شود . در اوستا درَاُننَگه ( 11 ) درَاُنه ( 12 ) و در پهلوی درون ( 13 ) نام دارد و عبارت است از نان گرد و کوچکی که تهیه آن دارای آداب و تشریفات ویژه ای بوده که آن مراسم و تشریفات را « درون یشتَن » ( 14 ) می نامند .

هوم در اوستا هَئُومَه ( 15 ) و در سنسکریت سومَه ( 16 ) نام گیاهی مقدس بوده است که
شیره آن را با مراسم و تشریفاتی بسیار با آب و شیر آمیخته و شربت آن را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Zavr .

. Zaothra .

. Zavr .

. Zohr .

. Myazda .

. Myazd .

. Baresman .

. Barsam .

. Barez .

. Drun .

. Draonangh .

. Draona .

. Drun .

. Drun - Yashtam .

. Haoma .

. Sona .


219


پراهوم ( 1 ) می خواندند و در مراسم دینی ، مؤمنان هر یک جرعه ای می نوشیدند .

هنگام انجام مراسم سرود خواندن و اجرای تشریفات و ستایش اهورامزدا ، گیاهان خوشبو و چوب های ویژه در آتشدان نهاده می شد . کلمه « هاونی » نیز معنی بامداد را می دهد و هاون گاه یعنی بامدادان . واژه رتو ( 2 ) = رد یعنی سرور ، جمع آن ردان می شود سروران ، مثلاً رد خانواده ، یعنی سرور خانواده . همچنین رد معنی روحانی و موبد را هم می دهد . ( 3 )

واژه هایی که در اوستا به مفهوم نذر ، بخشیدن و وقف است

دا ( 4 )

دا در فرس هخامنشی مصدر است به معنی دادن ، بخشیدن ، بخشودن ، ارزانی داشتن ، ساختن ، آفریدن ، نهادن ، گماشتن و فرونهادن ، که در پهلوی داتن و در فارسی دادن شده است . دا گاهی به معنی نگهداری و پرستاری کردن ، و نیز در راه خدا بخشودن هم آمده است . دا به عنوان صفت به معنی داده شده یا دهنده و بخشنده نیز دیده می شود . از همین بنیاد است داترز ، در پهلوی داتارو در فارسی دادار که به معنی بخشنده یا بخشایشگر و آفریدگار است . در برخی از جاها نیز به معنی اندیشیدن و شناختن آمده است . به طور کلی منظور نذر و وقف کردن و در راه خداوند انفاق کردن است . ( 5 )

مثال :

یسناـ هات 4 :

بند 1 . این پندارهای نیک و گفتارهای نیک و کردارهای نیک ، این هوم ها و میزدها و زورها و به رسم از روی راستی گسترده شده و گوشت خوشی دهنده ، رسایی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Prahum .

. Ratu .

3 . همان ، ص 157 و 158 .

. Da .

5 . دانشنامه مزدیسنا ، واژه نامه توضیحی آیین زرتشت ، ص296 .


220


( خرداد ) و بیمرگی ( امرداد ) و شیر خوشی دهنده و هوم و پراهوم ، هیزم و بوی را ، این
بهره از زندگی ( دیگر سرا ) و پاکی و نماز ردپسندردان و سرود گات ها و فرمان ایزدی نیک بجای آورده شده ( همه اینها را ) تقدیم می کنیم و نذر می کنیم .

بند 2 . افعالی که به پیشکش ( تقدیم کردن و نذر کردن ) ترجمه شده ، اولی از مصدر دا ( 1 ) که به معنی دادن و بخشیدن می باشد مشتق است ( و مربوط است به واژه دَدِمَ هی ) که مصدر به پئیری ( 2 ) به معنی پیشکش نمودن و تقدیم کردن و در راه خدا بخشودن است .

دومین فعل وَیدیم هی ، از مصدر وَئِذ ( 3 ) می باشد که در این جا مصدر به « آ » که پیشوند است شده و به معنی نذر کردن و وقف نمودن و در راه خدا انفاق کردن است . ( ترجمه استاد پور داوود ) .

در بند 1 می بینیم برخی نام ها و فروزه ها را یاد می کند و در پایان می گوید : همه اینها را می دهیم و می بخشیم و پیشکش و نذر می کنیم . از این گفته ها چنین برمی آید سخنان این بخش را درباره نذر و نیاز کردن و به درگاه خدایا به جهان زندگی پیشکش نمودن و ارمغان فرستادن است . آنچه که در این بند یاد شده و از سوی سراینده یسنا پیشکش و نذر می شود بر دو گونه است : یکی از راه اندیشه و گفتار و کردار و برتری و بزرگی و برخی فروزه های دیگر مینوی است . جور دیگر از آنها چیزهایی است که می توان آنها را به دیگران داد و بخشید و انفاق کرد . مانند خوردنی ها و آشامیدنی ها و هوم و پراهوم و به جز آنها .

این هر دو جور نذر و نیاز کردن و بخشش و پیشکش و انفاق نمودن ، بسیار بجا و درست است و هردو پسندیده و شایسته می باشند . نذر و نیاز و پیشکش و انفاق ، تنها این نیست که آدم چیزی به دیگران بدهد ، بلکه روی هم رفته نتیجه سودمند از خود نشان دادن و یادگارهای خوب بجا گذاشتن ( الباقیات الصالحات ) است . این نتیجه ها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Da .

. Pairi .

. Vaedh .


221


و سودها و یادگارها می تواند از راه اندیشه و گفتار و کردار نیک و اعمال صالح و کارهای خیر و راهنمایی های مینوی و کار و کوشش برای آبادی جهان و آسایش مردم آن و یا از راه داد و دهش و انفاق و خیرات و مبرّات باشد . ساختن و وقف نمودن یک مدرسه ، یک بیمارستان و یا یک درمانگاه ، یک پل و . . . و آن را برای استفاده عموم به خداوند متعال نذر و پیشکش و تقدیم نمودن ، از مصادیق همین کارهای نیکی است که در این بند به آن اشاره شده است .

تمام انبیا و اولیا و صلحا و شهدا که جانشان و عمرشان را برای خدمت به خلق خدا و در جهت ارشاد و هدایت جامعه بشری مصروف داشته اند ، معلمینی که عمر خود را وقف آموزش و پرورش فرزندان مردم می کنند ، دانشمندانی که تمام لحظات زندگیشان را صرف پیشرفت علم و دانش برای خدمت به بشریت می کنند و مثلاً نتیجه تحقیقاتشان باعث نجات جان میلیون ها انسان می گردد و عالمی که با نوشتن کتاب های آموزنده و ارزنده روح و روان جوانان را به سوی تکامل و انسان شدن اعتلا می دهد و بالأخره تمام کسانی که در هر شغلی با انجام وظایف خود ، به نوعی خیرشان به جامعه می رسد و در گمنامی مطلق با ایثار و فداکاری ثمره کارشان خیر و صلاح جامعه و به خصوص خدمت به محرومین می باشد ، در واقع همه زندگی خود را وقف و عمرشان را برای خدمت به مردم به درگاه خداوند متعال نذر و تقدیم داشته اند .

بند 2 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اهورامزدا و به سروش پاک و امشاسپندان و به فروهرهای پاکدینان و به روان های پاکدینان و به آذر اهورامزدا و به روان بزرگوار و به سراسر آفرینش پاک ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 3 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : این پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک ، این هوم ها و میزدها و زورها و برسم از روی راستی گسترده شده و جاندار نیک ، خرداد و امرداد و شیر خوب و هوم و پراهوم و هیزم و بوی را ، این بهره زندگی ( دیگر سرا ) و پاکی و نماز ردپسندردان و سرود گات ها و فرمان ( ایزدی ) نیک به جای آورده شده


222


( همه اینها را ) تقدیم می کنیم و نذر می دهیم .

بند 4 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش ( حاکم عادل و نیکوکار ) جاودان زنده ، جاودان سوددهنده که در منش نیک بَسربرند و زن های آنان نیز . ( همچنین زنان نیک اندیش . )

بند 5 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : از برای افزایش این خان و مان ، و از برای فزونی این خان و مان از رمه ها و مردان پاک زاییده شده و آنانی که زاییده خواهند شد که از آن ( خانه ) هستند .

بند 6 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به فروهرهای نیک پاکان که نیرومندان و پیروزگران و یاور پاکانند .

بند 7 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به دادار اهورامزدای رایومند فرهمند ، نیروی مینوی ، به امشاسپندان ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 8 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ( فرشتگان ) گاه ها ، ردان پاکی ، به هاوی پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ساونگهی ( ایزد نگهبان چارپایان ) و ویسنه پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 9 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به رپیتون پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به فرادت فشووزنتوم پاک و ردپاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اردیبهشت و به آذر اهورامزدا ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 10 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اُزیرین پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .


223


اینک آنهاراچنین نذر می کنیم : به فرادت ویر دخیوم پاک و رد پاکی ستایش ونیایش وخشنودی وآفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به سرور بزرگوار نپات اَپم و آب های مزدا داده ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 11 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اویسر و تربم ائیبی گیته پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به فرادت و یسپم هوجیایی و به زرتشت پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به فروهرهای پاکدینان و به زنان با گروه فرزندان و به یائیریه هوشتی و به اَمَ خوب ساخته شده خوب رَسته ( خوب بالا ) و به بهرام اهورا داده و به اوپرتات شکست دهنده ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 12 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اُشهین ( سپیده دم ) پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنهاراچنین نذر می کنیم : به برجیه و نمانیه پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به سروش مقدس پاداش دهنده پیروزگر جهان افزا ، به رشن راست ترین ، و به ارشتاد جهان افزا و بالنده ( پروراننده ) جهان .

بند 13 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ( فرشتگان ) ماه ، ردان پاکی به اندرماه پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنهاراچنین نذر می کنیم : به پُرماه و ویشپتت پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .

بند 14 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ( فرشتگان ) گهنبارها ، ردان پاکی به میدیوزرم پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .


224


اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به پتیه شهیم پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ایاسرم پاک و رد پاکی ( هنگامی که گله ) فرودآینده و گوسفند نر رهاشده ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به میدریام پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به همسپتم پاک و ردپاکی ستایش ونیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ( فرشتگان ) سال ، ردان پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 15 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به همه این که سیوسه ردان پاکی هستند نزدیک پیرامون هاونی ، آنان از بهترین اشا ( راستی و پاکی ) هستند که مزدا آموخته ، زرتشت گفته ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 16 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اهورا و مهر ، بزرگواران آسیب نیابندگان پاکان و به ستارگان آفریدگان خرد مقدس ( سپند مینو ) و به ستاره تشتر رایومند و خرهمند و به ماه در بردارنده تخمه گاو ( چارپایان ) و به خورشید تیز اسب ، دید ، اهورامزدا ، به مهر دهخدای ( شهریار ) ممالک ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : ( روز ) به هرمزد ( روز ) را یومند و خرهمند ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : ( ماه ) به فروهرهای ( فروردین ماه ) پاکدینان ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 17 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به آب های نیک و به همه آب های مزدا داره و به همه گیاه های مزدا داده ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .


225


بند 18 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ماراسپندپاک کارگر ( ورزیده ) به قانون ضدّ دیوها ، به قانون زرتشتی ، به سنّت کهن ، به دین نیک مزدیسنا ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 19 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به کوه اُوشیدرنَ مزدا داده و رفاهیت راستی بخشنده و به همه کوه های رفاهیت راستی بخشنده و بسیار رفاهیت بخشنده مزدا داده ، به فرّ کیانی مزدا داده فرّ به دست نیامدنی مزدا داده ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ارت نیک ، به چیستی ( علم ) نیک ، به رسستات نیک ، به فرّ و سود مزدا داده ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 20 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به آفرین نیک پارسا و به خود ( پارسا ) ، بن مرد پاکدین و به داموئیش اوپَمنَ ایزد چیر دلیر ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 21 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به این جاها و روستاها و چراخورها و میهن ها و آبخورها و آب ها و زمین ها و گیاه ها ( رستنی ها ) و این زمین و آن آسمان و باد پاک ، به ستاره و ماه و خُروانیران جاودانی و به همه آفریدگان خرد مقدس ( سپند مینو ) ، و به همه مقدسین و مقدسات که روان پاکی ( تقدس ) اند ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 22 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به رد بزرگوار پاکی ، به ردان روز و گاه ها و ماه گهنبارها و سال که ردان پاکی هستند و در وقت هاونی ( بامداد ) ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 23 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : ( رسپی ) به خشنودی سروش مقدس دلیر تن فرمان قوی سلاح اهورایی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به خشنودی فروهر زرتشت سپنتمان پاک ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 24 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به فروهرهای چیر پیروزگر پاکدینان ، به فروهرهای نخستین آموزگاران کیش ، به فروهرهای نیاکان ستایش ونیایش و خشنودی و آفرین .


226


بند 25 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به همه ردان پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به همه نیکی دهندگان ایزدان مینوی و جهانی که به ستایش و نیایش ( برازنده ) هستند ، از روی بهترین راستی امشاسپندان شهریاران خوب کنش را ما می ستاییم .

بند 26 « ینگهه هاتم » مزدااهورا آگاه است از آن کسی که ( چه مرد و چه زن ) در میان موجودات ستایش بهتر است ، به حسب راستی ، این چنین مرد و این چنین مرد و این چنین زنان را ما می ستاییم . ( 1 )

همچنین در بخش ویسپرد و بخش یشت ها ( هرمز یشت ، بهرام یشت ، زامیاد یشت ، هوم یشت ) نیز مطالب فراوانی در مورد نذر و نیاز می باشد که به علت محدودیت مقاله از ذکر آنها خودداری می شود .

نذر و نیاز در دوره های مختلف تاریخی

الف . دوره هخامنشیان : در این دوره از چهار نوع اراضی مزروعی و کشاورزی از نظر نوع مالکیت ، یک دسته از آنها مربوط به اراضی موقوفه می باشد که درآمد آنها نذر شده بوده که به مصرف هزینه های پرستشگاه ها و آتشکده ها و روحانیون و مغ ها و موبدان می رسیده است . ( 2 ) م . م دیاکونوف می نویسد : « قسمتی از اراضی به معابد ( پرستشگاه ها و آتشکده ها ) و شهرها نیز اختصاص داشت » . ( 3 ) معابد و آتشکده ها در دوره هخامنشی دارای نذورات و املاک موقوفه فراوانی بوده اند که درآمد آنها صرف هزینه ها و امور معابد و روحانیون و موبدان می گشته است و این درآمدها علاوه بر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسیر و تألیف یسنا ( جلداول ) جزئی از نامه مینوی اوستا ، ص 138 ـ 144 .

2 . تاریخ اقتصادی زندگی روستاییان و طبقات اجتماعی ایران ، ص 233 و 234 . ( به نقل از : تاریخ ایران باستان ، کتاب ششم ، قطع جیبی ، ص 1500 . و ایران در زمان ساسانیان ، کریستین سن ، ص29 . )

3 . ایران از آغاز تا اسلام ، ص175 .


227


نذورات جنسی و نقدی بوده که به معابد اهدا می گردیده است .

ب . دوره سلوکیان : در این دوره همه زمین ها به حکم فتوحات متعلق به شاه بود . معابد نیز دارای زمین هایی بودند و هرچند ما اطلاعی از املاک آنها در ایران نداریم ، از پیش باید قبول کنیم که معابد مهمی مانند معابد هگمتانه ( همدان ) ، کنگاور یا نهاوند ، می بایست دارای متصرفاتی بزرگ یا دهکده هایی باشند ، این معابد ثروت های بسیار داشتند و دارای موقوفات و نذورات زیادی بودند . ( 1 )

ج . دوره پارتیان یا اشکانیان : استرابون نوشته که روحانیون این زمان را محافظین آتشکده می گفتند و این عبارت ترجمه آثروان است که به فارسی امروزی آتشبان می شود . ( 2 )

از عمده ترین زمین ها ، املاک خالصه و وقفی بود . پرستشگاه ها همچون دوران هخامنشیان بر املاک وسیع با روستاهای فراوان و سرف های بی شمار تسلط داشته و فرمانروایی می کردند و سلوکیان و اشکانیان قلمرو آنان را محترم می شمردند . این زمین ها یا از طرف پادشاه و یا به وسیله بزرگان در هرجا به منظور جلب رؤسای موبدان به پرستشگاه ها اعطا می شد ، نذر و وقف آنها می گردید .

د . دوره ساسانیان : پروفسور آرتور کریستین سن در مورد دین این دوره می نویسد : « مغان در اصل قبایل ماد یا طبقه ای از قوم مذکور بودند که ریاست روحانی دین مزدینی ( غیر زرتشتی ) به آنان تعلق داشته است . آن گاه که شریعت زرتشت بر نواحی غرب و جنوب ایران ، یعنی ماد و پارس مستولی شد و دین باستانی را اصلاح کرد ، مغان رییس دیانت جدید شدند . در کتاب اوستا نام طبقه روحانی را به همان عنوان قدیمی که داشته اند ، یعنی آثروان می بینیم ، اما در عهد اشکانیان و ساسانیان ، معمولاً این طایفه را مغان می خوانده اند و افراد این طایفه خود را از یک ریشه می دانستند . امین مارسان می گوید : در این عهد اهل ایران مغان را از یک قبیله

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 265 و 266 .

2 . تاریخ ایران ، ص 173 و174 .


228


می شناختند که تکلیفشان اجرای اعمال دینی است . ( 1 )

رییس همه موبدان که منزلت پاپ زرتشتیان را داشت ، موبدان موبد بود . اولین دفعه که ما نام چنین صاحب مقامی را می شنویم ، آن جایی است که اردشیر شخصی را که ظاهراً ماهداد نام داشته ، به مقام موبدان موبدی نصب کرده است . شاید این مقام پیش از اردشیر هم بوده است ، لکن اهمیت آن را از وقتی بالا گرفت که دین مزدیسنی در ایران صورت رسمی یافت .

نذر و نیاز و تشریفات مذهبی که مستلزم اطلاع و تجربه مخصوص بود در معابد ( آتشکده ها ) به وسیله هیربدان اجرا می شد . هیربد همان است که در اوستا اَئراپائیتی ( 2 ) خوانده شده است . خوارزمی معنی لفظ هیربد را « خادم آتش » گفته است . طبری حکایت می کند که خسرو دوم آتشکده هایی بنا کرد ( وقف نمود ) و دوازده هزار هیربد برای « زمزمه » ادعیه و سرودن اغانی در آن آتشکده ها برگماشت . ( 3 )

همان طور که قبلاً اشاره شد اداره امور معابد و آتشکده ها در مناطق مختلف کشور ، علاوه بر نذورات و هدایای مردم احتیاج به تأمین هزینه های مربوط داشته و می بایست منابع مالی تأمین این مخارج و هزینه ها مشخص باشد . لذا از طرف پادشاهان و حکام و بزرگان ، چه برای رضای خدا به عنوان انجام یک وظیفه دینی و مذهبی و چه برای جلب نظر و حمایت موبدان زرتشتی و توده مردم و تثبیت موقعیت و مقام خود ، املاک فراوانی را وقف و نذر بر معابد و پرستشگاه ها و آتشکده ها کرده و معمولاً تولیت آنها را به یکی از روحانیون و موبدان برجسته واگذار می کردند .

به طور مثال می توان به متن کتیبه کعبه زرتشت واقع در نقش رستم در چند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ایران در زمان ساسانیان ، ص70 .

. Aeura Paiti .

3 . همان ، ص74 .


229


کیلومتری تخت جمشید اشاره کرد که در آن کریتر که از روحانیون برجسته و متنفذ دربار ساسانیان بود می گوید : « تمام این چندین آتش های وقفی و خدماتی که در این کتیبه ذکر گردیده ( منظور کتیبه شاپور ) حتی بیش از اینها بوده ، مخصوصاً توسط شاپور شاهنشاه ( با فرمان مربوطه ) به این جانب واگذار گردیده . متن فرمان شاپور چنین است : و این خانه بنیادی تعلق به شما خواهد داشت و به بهترین وجهی که صلاح می دانید عمل کنید که موجب رضای خاطر خدا و خاطر ما باشد » . ( 1 )

گذشته از پولی که معابد ( آتشکده ها ) از خزانه مرکزی می گرفته اند و خوارزمی حساب آنها را آتش هماره دبیر به معنای حسابدار آتشکده یاد کرده است . خراج برخی دیه ها وقف برخی از معابد ( آتشکده ها ) بوده است که موبدان درآمد آن دیه ها را خود می گرفته و خرج می کرده اند . ( 2 )

به طور کلی می توان گفت : در زمان ساسانیان دیوان موقوفات بر اموال وقفی نظارت داشته است . ( 3 ) اما صدقات و اوقاف و نذر و نیازهایی که از طرف طبقات مختلف به آتشگاه ها هدیه می شد ، احتیاج به دفاتر و اسناد ( ثبت اسناد و املاک موقوفه و تنظیم وقفنامه ها ) داشت و به سازمان های منظم روحانی . طبقه روحانی مخصوصاً در اواخر دوره ساسانی که اوج قدرت خود را در اتحاد بین دین و دولت به دست آورد ، مشتمل بود بر دو دسته موبدان و هیربدان که البته دسته نخست به علت ارتباط مستمر با حکومت و عامه ، بر دسته اخیر که کارش بیشتر جنبه علمی و تربیتی داشت مقدم شمرده می شد . ( 4 )

ریچارد . ن . فرای نیز در کتاب میراث باستانی ایران می نویسد : « چنین می نماید که واگذاری یک آتشکده کاری بس پر ثواب بوده ، همچنان که در میان پارسیان امروزی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . گزارش های باستان شناسی ، ج 4 ، ص 186 ـ 194 .

2 . ایران از آغاز تا اسلام ، ص 411 و 412 .

3 . تاریخ اجتماعی ایران ، ج 5 ، ص 51 و 440 .

4 . تاریخ مردم ایران ، ص 490 .


230


نیز چنین است . بسیاری از این آتشکده ها به نام نذرکننده و وقف کننده خویش نامگذاری شده بودند . شک نیست که زمین های فراوان و خواسته ها و ثروت های بی کران نذر و وقف آتشکده ها می شد . . . » . ( 1 )

قبل از این که در مورد چگونگی اداره امور موقوفات و تشکیلات دیوان اوقاف در دوره ساسانیان بحث کنیم ، خلاصه ای از وضعیت طبقاتی و دیوانی و سازمان های اداری این دوره را بیان می نماییم . اهمیتی که دیوان و کارکنان آن ـ دبیران ـ در حفظ و ایجاد تمرکز و وحدت داشتند ، از نقشی که دیوان بعدها در دوران عباسیان در اداره امور پیدا کرد ، به خوبی برمی آید .

عنوان پاره ای از صاحب منصبان اداری این عصر که در روایات اسلامی هست و البته در طی اصلاحات اداری وظایف آنها نیز مکرر عرصه تحول شده است ، به هر حال تصوری از تنوع و وسعت وظایف اداری آنها را به دست می دهد . این عنوان ها از جمله شامل مشاغل ؛ شهر آمار دبیر ، کذک آمار دبیر ، گنج آمار دبیر ، داد آمار دبیر ، آخور آمار دبیر ، آتش آمار دبیر ، روانگان دبیر ؛ می شد که از این جمله دو عنوان اخیر شامل شغل متصدی آتشگاه ها و امور خیریه ، و دو عنوان نخست شامل مسئول درآمدهای دولتی و سلطنتی بود . ( 2 ) مشخص است که اداره امور نذورات و موقوفات آتشگاه ها و نظارت بر درآمد اراضی موقوفه مربوطه و هزینه آنها با متصدی آتشگاه ها بوده است . در واقع می توان شغل مذکور را به وزیر اوقاف یا رییس سازمان اوقاف در دوران معاصر مشابه دانست .

کریستین سن هم از قول خوارزمی ، دبیران دولتی را چنین می شمارد : « داد دیبهر ( دبیر عدلیه ) ، شهر آمار دیبهر ( دبیر عواید دولت شاهنشاهی ) ، کذک آمار دیبهر ( دبیر عایدات دربار سلطنتی ) ، کنز آمار دیبهر ( دبیر خزانه ) ، آخور آمار دیبهر ( دبیر اسطبل شاهی ) ، آتش آمار دیبهر ( دبیر عایدات آتشکده ها ، درآمد نذورات و موقوفات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . میراث باستانی ایران ، ص379 .

2 . تاریخ مردم ایران ، ص 502 و 503 .


231


مربوطه ) ، روانگان دیبهر ( دبیر امور خیریه ) . یک نفر دبیر امور عرب نیز در دربار
شاهنشاه ایران بود که سمت مترجمی هم داشت و مزد و حقوق او را عرب حیره به جنس می پرداختند .

غالباً طبری کلمات وزیران و دبیران را چنان به کار می برد که گویی دو دسته از بزرگان هستند که قائم مقام یکدیگر می شده اند . برای مثال این عبارت طبری را ذکر می کنیم که گویی گاهی همه وزیران و دبیران هنگام جلوس شاهنشاه جدید تغییر و تبدیل می یافته اند . ( 1 )

اشخاصی که همواره جزء این طبقه به حساب می آمده اند از این قرارند : وزرگ فرماذار ، موبذان موبذ ، اران سپاهبذ ، اران دیبهربذ ، و استرپوش بذ . در بعضی ادوار هیربذان هیربذ ( رییس کل آتشکده ها ، تقریباً مشابه رئیس کل سازمان اوقاف ) نیز عضو هیأت وزرا بوده و گاهی استبذ ( رییس تشریفات ) هم در زمره آنان قرار می گرفته است . ( 2 )

طبقه دبیران شامل اصنافی مانند محاسبان ، نویسندگان محاکم و قراردادها ، مورخان ، پزشکان ، شعرا و منجمان می شد . خوارزمی در مفاتیح العلوم ، هفت نوع خط فارسی برشمرده است که هر کدام را کمینه باید معرف یک دیوان دانست ؛ داد دفیره ( خطی که احکام دادگستری را با آن می نوشتند ) ، شهر همار دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های شهری بوده است ) ، کده همار دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های کشوری بوده است ) ، گنج همار دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های خزانه بوده است ) ، اهر ( آخور ) هماره دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های اصطبل بوده است ) ، آتش همار دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های آتش و نذورات مربوطه بوده است ) ، روانگان دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های اوقاف [ و امور خیریه ] بوده است ) . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ایران در زمان ساسانیان ، ص84 .

2 . همان ، ص 84 و 85 .

3 . تاریخ مدارس ایران ، ص 27 .


232


همچنین پطروشفسکی نیز در کتاب خود از دیوان موقوفات در زمان ساسانیان نام می برد که وظیفه آن نظارت بر [ نذورات و ] اموال وقفی بوده است . ( 1 )

با توجه به مواردی که از کتب مختلف به عنوان نمونه ذکر شد ، ملاحظه می گردد که تشکیلات اداری سازمان اوقاف و امور خیریه در ایرانِ زمان ساسانی بسیار گسترده و حایز اهمیت بوده است ، زیرا همان طور که اشاره شد ، اولاً ، از هفت دیوان دولتی ، تصدی دو دیوان آن یعنی آتش آمار دبیر و روانگان دبیر مربوط به تشکیلات دیوانی نحوه اداره معابد و آتشکده ها و چگونگی درآمد و هزینه نذورات و موقوفات و همچنین امور دینی و خیریه بوده است . ثانیاً ، از هفت نوع خط فارسی که در این دوره نام برده اند ، دو نوع خط آن مربوط به حساب های آتشکده ها و معابد و نذورات و موقوفات بوده است . ثالثاً ، علاوه بر این که دو نفر از دبیران دیوان های دولتی مربوط به امور اوقاف و نذورات آتشکده ها بوده اند . گاهی نیز متصدی شغل رییس کل آتشکده ها که در واقع رییس کل اوقاف معابد و آتشکده ها نیز بوده و مسئولیت اداره امور اراضی موقوفه متعلق به معابد و آتشکده ها و نذورات آنها و سایر امور مربوطه با او بوده ( یعنی هیربدان هیربد ) عضو هیأت وزرا نیز بوده است و این موارد ناشی از اهمیت و موقعیت ویژه تشکیلات اوقاف در این دوران می باشد .

از طرف دیگر همان طور که ملاحظه شد در دین زرتشت نیز با توجه به نمونه هایی که از کتاب مقدس اوستا به آنها اشاره گردید ، به موضوع نذر و نیاز ، چه برای اهورامزدا ( خدای یکتا ) و چه برای انجام مراسم مذهبی در آتشکده ها و اهدا به آن جا و یا پیشکش نمودن به همنوعان پرداخته شده است . وجود اعتقاد و انجام نذر و زیارت در مورد سایر ادیان الهی مثل مسیحیت و یهود نیز صدق می کند که خود مقاله ای مستقل را طلب می نماید .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . گزارش های باستان شناسی ، ج 4 ، ص 352 ـ 357 .


233


فهرست منابع

1 . ایران از آغاز تا اسلام ، گیرشمن ، ترجمه دکتر محمد معین .

2 . ایران در زمان ساسانیان ، کریستین سن آرتور ، ترجمه رشید یاسمی .

3 . تاریخ اجتماعی ایران ، مرتضی راوندی .

4 . تاریخ اقتصادی زندگی روستاییان و طبقات اجتماعی ایران ، غلامرضا انصافپور .

5 . تاریخ ایران ، حسن پیرنیا و عباس اقبال .

6 . تاریخ ایران باستان ، کتاب ششم ، قطع جیبی .

7 . تاریخ مدارس ایران ، حسین سلطانزاده .

8 . تاریخ مردم ایران ، .

9 . ترجمه و تفسیر گات ها سرودهای زرتشت ، موبد فیروزآذرگشسب .

10 . ترجمه تفسیر المیزان ، علامه سید محمّد حسین طباطبایی ، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی .

11 . ترجمه گزیده ریگ ودا ، قدیمی ترین سرودهای آریایی هند ، دکتر سید محمدرضا جلالی نایینی ( با پیشگفتار دکتر تاراچند مورخ و فیلسوف بزرگ هند ) .

12 . تفسیر و تألیف یسنا ( جلد اول ) جزئی از نامه مینوی اوستا ، پورداوود ، انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی و ایران ، بمبئی از نفقه یشوتن مارکز .

13 . جغرافیای تاریخی ایران باستان ، محمدجواد مشکور .

14 . دانشنامه مزدیسنا ، دکتر جهانگیر اوشیدری ، واژه نامه توضیحی آیین زرتشت ، شرکت نشر مرکز ، چاپ اول ، 1376 .

15 . دین قدیم ایرانی ، هاشم رضی ، مؤسسه انتشارات آسیا ، 1343 .

16 . زیارت و دیانت یا جهانگردی و سیاحت ؟ ، دکتر حکمت الله ملاصالحی ، فصلنامه وقف میراث جاویدان ، شماره 52 ، 1384 .

17 . سرودهای زرتشت ، اوستا ، هاشم رضی ، فروهر ، 1363 .


234


18 . فرهنگ نام های اوستا ، کتاب ا و ب ، هاشم رضی .

19 . گاهنبار در ایران باستان ، سیدحسین امیدیانی ، فصلنامه وقف میراث جاویدان ، شماره 3 ، 1372 .

20 . گزارش های باستان شناسی ، جلد چهارم ، حفاری و خاکبرداری و تعمیرات پاسارگاد و تخت جمشید از سال 1331 تا 1338 ، علی سامی .

21 . میراث باستانی ایران ، ریچارد . ن فرای ، ترجمه مسعود رجب نیا .

22 . نیکوکاری و داد و دهش در ایران باستان ، برهان ابن یوسف ، فروهر .

http://hajj.ir/hadjwebui/library/wfviewbookpage.aspx?bookid=1443&pagenumber=90