بیش از نیم قرن پیش در جانب شمالی آتشکده و پشت کوه نیز آثار حفرهها و شاه نشین و درختانی وجود داشتهاست و از آنجا راهی به آتشکده منتهی میشدهاست که به مرور زمان بر اثر ریزش کوه آن آثار ازبین رفتهاند. گویا نقشه اصلی مقایر کلات متأثر از مقابر فنیقی است و با توجه به طرز قرار گرفتن دخمهها بر روی یکدیگر و کم شدن تدریجی ابعاد آنها در طبقات بالاتر، همان نقشه زیگوراتها و میلهای خاص مضرس است که اصلی ایلامی و بابلی دارد اما نقشه صلیبی دهلیزها نقشه هندی و ایرانی است. مقابر کلات دارای صفحهای مستقل و در عین حال متأثر از تمدنهای مختلف ایرانی و هندی و آشوری، فنیقی و ایلامی است.
http://www.sarv-ghamatan.mihanblog.com
آتشکدهی «اسپاخو» یکی از کهنترین سازههای پابرجای باستانی در خراسان شمالی است. برپایهٔ کاوشها و بررسیهای کارشناسان این آتشکده مربوط به روزگار ساسانیان است و در کنار آن روستایی است که به همین نام یعنی اسپاخو، معروف است.آتشکدهٔ اسپاخو در کنار روستای اسپاخو و در شهرستان مانه و سلقمان در ۱۱۵کیلومتری جاده بجنورد گلستان و ۶۵کیلومتری غرب شهر آشخانه است.این آتشکده بر روی تپهای بلند در دامنهٔ جنگلی از کاج و سرو ساخته شدهاست.
باستانشناسان با توجه به معماری ویژهٔ این آتشکده که سقفی گنبددار است و باتوجه به لاشهسنگ و ملات ساروج به کار رفته که از مصالح ویژهٔ معماری ساسانی است، این آتشکده را مربوط به روزگار ساسانیان میدانند. میگویند که واژهٔ اسپاخو، برگرفته از واژهٔ «هسپ» یا «اسپ» است که واژهای پهلوی است. این واژه در گذر زمان به اسب دگرگون شدهاست و آنگونه که برمیآید در این گستره در گذشته، اسب پرورش میدادهاند.
مردم محلی این آتشکده را با نام کلیسا، میشناسند اما تاکنون هیچگونه شاهدی بر حضور مسیحیان در این گستره پیدا نشدهاست و از سوی دیگر، شکل دایرهای محراب، آتشدان و سوراخهای درون سقف گنبد که روزنهای برای خروج دود است، نشان میدهد که این جایگاه، هیچگاه کلیسا نبوده و آتشکدهای است که زرتشتیان باستان آنرا ساختهاند. آتشکدهٔ اسپاخو هنوز هم در خراسان شمالی بر فراز بلندایی پر از کاج و سرو ایستادهاست و گردشگران داخلی و خارجی را به خود میخواند. آتشکدهٔ اسپاخو در فهرست میراث ملی با شمارهٔ ۱۵۷۹ ثبت شدهاست.
http://www.irandeserts.com
از این آتشکده اثری نمانده است و تنها با استناد به منابع تاریخی میتوان به آن دست یافت .لسترینج در کتاب جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی شهر ترشیز قدیم را در یک منزلی باختر شهر کنونی کندر نزدیک دهکده کنونی عبدل آباد دانسته است. مستوفی نوشته است در ولایت ترشیز چند قلعه محکم است اول قلعه بردارود، دویم قلعه میکاب ، سیم قلعه مجاهد آباد و چهارم قلعه آتشگاه و از این ولایت غاه و میوه به نیشابور و سبزه وار برند و سایر ولایات نیز برند .نزدیک ترشیز دهستانی به نام کشمیر قرار داشت.حمد الهه مستوفی مینویسد در قدیم درختی سرو بوده چنانچه در عالم هیچ درختی از آن بلندتر نبوده چنین گویند که جاماسب حکیم نشانده بود و در شاهنامه ذکر درخت کشمیر آمده چنانکه گفته است.
یکی شاخ سرو آورید از بهشت به پیش در کشمیر اندر بکشت
در دیه کشمیر هرگز زلزله نیامده و در حدود آن در مواضع دیگر زلزله بسیار
باشد. به گفته قزوینی در سال 247 بفرمان متوکل خلیفه عباسی سرو معروف کشمیر
را انداختند و آنرا قطعه قطعه کرده بار بر شتران نموده برای به کار بردن
در ساختمان قصر جدید خلیفه در سامره از ایران عبور دادند و اعتراض و خواهش و
تضرع مجوسان در جلوگیری از این عمل فایدتی نبخشید اما وقتی سرو بکنار دجله
رسید که متوکل خلیفه عباسی به دست پسرش کشته شده بود.
http://www.irandeserts.com