نور یا آتش پرستش سو ،مفهومی غیر مادی ونماد جنبش ،خرد و روشنگری برای تشخیص خوب از بد است.
درباره من
نزد زرتشتیان چهار آخشیج ِ (عنصر) باد و آب و آتش و خاک سپند و ارجمند است و بیشتر در اوستا از آنها سخن رفته و برخی از آنها نیز در اوستا دارای یشت ویژه ای هستند. هر زرتشتی وظیفه دارد در پاسداری و پاک نگاه داشتن و درست استفاده کردن از این عناصر طبیعی کوشا باشد، باد که برابر مفهوم هوا در زبان پارسی امروز است، یکی از چهار آخشیج و برای زندگی کاملا حیاتی است. آلودن هوا پیامد هایی جبران ناپذیر بر زندگی در کره زمین دارد. در گاه شمار زرتشتیان، روز بیست و دوم ماه به نام باد است. در آیین زرتشتی برای آفریدگان نیک و سودمند اهورامزدا، ایزد و موکل قائل هستند که ایزد باد در اوستا وایو نامیده شده است و در رام یشت ستوده می شود. آب ، نماد مادی خورداد امشاسپند است و پس از آتش، سپندترین آخشیج نزد زرتشتیان است. یشت پنجم که بلندترین و کهن ترین یشت هاست،" آبان یشت" نامیده می شود. روایت های گوناگون تاریخ نیز به تقدیس آب نزد ایرانیان باستان اشاره می کند از جمله که ایرانیان آب روان را نمی آلایند. ایزد موکل بر آب در اوستا (اردویسور آناهیته) نام دارد. دهمین روز از گاه شمار زرتشتی به نام آبان است. خاک یا زمین، در پناه چهارمین امشاسپند است.
ادامه...
منطقۀ مرندباستانی حداقل دارای چهار واحد آتشکدۀ بزرگ
بوده است بنام های آتشکده مانداگارنا در شمال شهر مرند و آتشکده ی گرگر
(در وسط شهر گرگر) وآتشکده ی مزگید (تپه گوگرد) در 44 کیلومتری مرند در
نزدیکی جادۀ گلین قیه و آتشکده ی مرکید واقع در شمال روستای دیزج حسین بیک
و شرق مرکید .
این آتشکده های باستانی اغلب پس از فتح
منطقه بدست سپاهیان اسلام تخریب و باقیماندۀ آن به عنوان کول تپه( تپۀ
خاکستری ) مشهور گردیده است.( البته به نظر صاحبنظران کول تپه ها در اصل
مکان های آتشکده نیستند بلکه بازماندۀ خاکستر سوزانیدن اجساد مردگان بومیان
هستندکه با آمدن دین زرتشت سوزانیدن اجساد نهی و ملغی گردیده است.)
بهرحال برخلاف نظر حاکم برذهن بیشتر
علاقمندان مرندی، آتشکده مانداگارانای مرند دریالدیر قرارندارد بلکه در
شمال وپشت گورستان باغ رضوان بطرف کوره های آجرپزی (سمت چپ جادۀ فرعی که در
ابتدای جاده موتور آب قرار دارد) درمیان باغات ومزارع قرار دارد که از
اطراف دیده نمی شود.
با توجه به نوشته هرودوت وگرنفون و بطلیموس
در 2200 سال قبل که مرند را با نام مانداگارانا آورده اند، بنظر می رسد
نام آتشکده ماندگار و فعال مرندیعنی مانداگارنا یا مانداگارانا بوده است
ومرند نام آن زمان خودرا از این آتشکده به عاریت گرفته است و همین تپه
باستانی خاکستری است که مورد بازدید دانشمندان و جهانگردان قرار گرفته است
و ویلیامزجکسن جهانگرد و باستان شناس آمریکائی نیز با از دست دادن امکان
مشاهده این تپه آتشکده ای( درحدود100سال پیش) اظهار تأسف می کنددرحالیکه
مؤلفین کتابهای مربوط به مرند دقت نکرده وفکرکرده اند جکسن قلعۀ
یالدیرراندیده است درحالیکه تپۀ یالدیر حالاهم از بیشتر جاهای مرند قابل
رؤیت است چه برسد به ۱۰۰ سال ژیش و ازژس خانه های دوسه متری!
(متأسفانه اکثر نویسندگان و مؤلفین کتابهای
مربوط به مرند هم این تپه را که درمیان درختان باغات محصوراست را ندیده
اند وروی عدم آگاهی دچار اشتباه مهمی شده و نام این آتشکده را که سالهاست
بخاطر خاکبرداری و کودبرداری عوض تپه ، بصورت گودالی در سر راه جاده فرعی
کوره های آجر پزی در شمال باغ رضوان دیده می شود به قلعه یالدیر داده اند !
مانند کتابهای تاریخ مرند صفحات 356تا 360 و صفحه 72 کتاب میراث فرهنگی
آذربایجان شرقی و صفحه 47 کتابچه سیمای تاریخی فرهنگی مرند و جلفا وکتاب
مرند شهر نوح نبی صفحه 13 وکتاب فرهنگ جغرافیای آذربایجان صفحه 472 و..و..
اغلب نشریات وسایت های اینترنتی هم که مطالب خود را از این کتابها برداشت
کرده اند دچار همین اشتباه شده اند !).درحالیکه باید درنظرگرفت همانطوریکه
در اسلام درهرشهری فقط میتواند یک مسجد جامع وجود داشته باشد در دین
زرتشت هم درهرشهری فقط یک آتشکدۀ بزرگ برای روشن نگاه داشتن آتش مقدس
ودادن آتش به آتشکده های محلات شهر وجود داشته است.
- پس بیک کلام : کول تپه(تپهّ خاکستری ) یا آتشکده ی مانداگارانای مرند درشمال و پشت باغ رضوان نرسیده به کوره های آجرپزی واقع است.
- و قلعه خاکی یالدیر در شرق مرند (که
احتمال میرود نام باستانی آن یالدیر(با مفهوم نامشخص) باشد و یا نام دیگری
که فعلاً برما معلوم نیست) قرار دارد و باز احتمالاً توسط سارگن دوم
آشوری تخریب کلی شده است هرچند درسالهای بعد بارهاوبارها مسکونی گشته است.