جشن باستانی نیلوفر در تیر ماه
مژگان بدیعی - گل نیلوفر و نماد آن در دنیای باستان شرق نقش بارزی داشته است، از حجاریهای تخت جمشید تا کنده کاریهای طاق بستان ارتباط شگفت انگیزی با این گل دیده میشود.
زیبا ترین نقش نیلوفر را در هنر معماری ایران، در سر ستون پاسارگاد و تخت جمشید می توان دید که از جهت عظمت زیبائی و استحکام هنری بر جسته ترین پدیده معماری ایران محسوب می گردد.در حجاریهای طاق بوستان کرمانشاه هم گل نیلوفر مربوط به زمان ساسانیان دیده میشود. ریشه و معنی نام نیلوفر یعنی دارای نیروی فراوان ایزدی.
گل نیلوفر (نیلوفر ابی) از جمله نماد های مهم در باستان بوده است و از شرق تا غرب به این نماد به دیده ی احترام می نگریسته اند.در هند اعتقاد بر این بوده که بودا در دل نیلوفری زاده شده است.در مصر نیز این گل مقدس به شمار می آمده است.
در قالی های بدست آمده از کاخ پادشاهان آشوری در نینوا (مربوط به هفتصد سال پیش از میلاد) نیز گل های شکفته ی نیلوفر را مشاهده می کنیم!
در ایران نیز از این گل برای نماد استفاده شده است و طرز استفاده از این نماد در ایران جای بحث و تفکر دارد.
در تخت جمشید در پای ستون ها ، دورتا دور کتیبه ها ، در بعضی در سر ستون ها گل های شکفته ی نیلوفر را مشاهده می کنیم به عبارت دیگر در تخت جمشید به وفور به گل نیلوفر بر می خوریم و در کتیبه های تخت جمشید در دست پادشاهان (داریوش و خشایارشا) گل نیلوفری به همراه دو غنچه را می بینیم!
در جشنهای مربوط به ماه تیر، از دو جشن “نیلوفر” و “تیرگان” یاد شده است. جشن نیلوفر که در آثار الباقیه از آن یاد شده در روز ششم از ماه تیر (خرداد روز) برگزار میشده است.
روز ششم خوردادماه هنگام جشنی است به نام «نیلوفر» که امروزه بسیار ناشناخته است و شاید به مناسبت شکوفا شدن گل های نیلوفر در آغازین روزهای تابستان باشد
جشن
تیرگان در دو روز به دو مناسبت برپا می شده. اگر مطابق عقاید کهن دو روز
تیرگان کوچک – روز ششم تیر– و تیرگان بزرگ را روز دهم تیر بدانیم در روز
تیرگان کوچک و مطابق عقیده بیرونی جشنی موسوم به ((جشن نیلوفر)) رایج بوده
که او نیز در باب فلسفه ی برگزاری این جشن توضیح زیادی نمی دهد.
((روز ششم تیر، خورداد روز است و جشن نیلوفر نام دارد.و روز 10 تیر جشن
تیرگان است، سبب این جشن رخداد آرش کمانگیر در تاریخ ایران است
این واقعه از این قرار است که چون افراسیاب در جنگی بر منوچهر چیره گشت در طبرستان، منوچهر خواهشی کرد تا کمانی بسازند و تیری از آن رها سازند هر کجا که تیر فرود آمد مرز ایران و توران گردد، منوچهر این کار را به آرش که مردی با دیانت بود سپرد، آرش مردی سالم بود اما آنقدر در پرتاب تیر رشادت نشان داد تا مرز ایران را گسترده تر سازد. پس به منوچهر گفت که خود را فدای ایران می سازد زیرا پس از پرتاب تیر او پاره پاره خواهد شد. تیر از سپیده دم تا نیمروز در راه بود و سپس بر درختی بزرگ فرود آمد در ناحیت خراسان، حدود هزار فرسخ و مردم این روز را که روز صلح منوچهر و افراسیاب بود جشن گرفتند)) .
گل نیلوفر را مظهر گذشته و حال و آینده میدانند،، زیرا گیاهی است که در یک زمان، غنچه میدهد، گل میکند و دانه میدهد.
نیلوفر نماد کمال است. زیرا برگها گلها و میوه اش دایره ای شکلند. و دایره خود از این جهت که کاملترین شکل است نماد کمال به شمار میآید.
نیلوفر یعنی شکفتن معنوی ، زیرا ریشههایش در لجن است و با این حال به سمت بالا و آسمان میروید، از آبهای تیره خارج میشود و گلهایش زیر نور خورشید و روشنایی آسمان رشد میکنند.
نیلوفر نماد زیبایی نیز به شمار میرود. ریشههای نیلوفر مظهر ماندگاری و ساقهاش نماد بند ناف است که انسان را به اصلش پیوند میدهد و گلش پرتوهای خورشید را تداعی میکنند.
نیلوفر نماد انسان فوقالعاده یا تولد الهی است زیرا بدون هیچ ناپاکی از آبهای گلآلود خارج میشود. همینطور نماد نجابت است، به این دلیل که از آبهای آلوده بیرون میآید اما آلودگی آن را نمیپذیرد
گل نیلوفر را در فارسی به نام گل آبزاد یا گل زندگی و آفرینش و یا نیلوفر آبی نامیدهاند. از آنجا که این گل با آب در ارتباط است نماد آناهیتا ، ایزد بانوی آبهای روان است.
موضوع جالب دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که یکی از هفت چاکرا (چاکرای چهارم)، “آناهاتا چاکرا” نامیده میشود. این چاکرا در ناحیه قلب واقع شده و نشان آن نیلوفری با دوازده برگ است.
در فرهنگ ایران باستان، نقش این گل را حاشیه پیاله طلایی املش، روی سفال نقشدار سیلک، بر دسته خنجر لرستان و … میتوان دید
|
||
|
||
|
||
صبا حیدری : | ||
![]() اما این روزها همین واژهی سبز، پس از درنگی کوتاه جایش را به خاکستری میدهد. به رنگ ابرهایی که از دود کارخانهها، آسمان شهر را پوشانده است. رنگ رودخانهای پر از پسآب شیمیایی. رنگ غمانگیز مرگ کَلهای کوهی. روزجهانی محیط زیست وارون(:برخلاف) آنچه که از نامش پیداست نه یک روز شاد برای پاسداشت همهی خوبیهای زمین بلکه یادآور تلخترین تصاویر است، که با هر پلکزدنی چهرهی کودک گرسنه و نابودی جنگلی انبوه را یادآوری میکند. محیط زیست از آن واژگانی است که هر روز و هر زمان، نامش به گوش میرسد برای برخی درد است و دغدغهای بزرگ. برای مردی که از خشکسالی، مرگ را به انتظار نشسته واژهایست تشریفاتی و بیگانه. محیط زیست برای آنکس که غم نان ندارد به دست آوردن نادرترین و گرانبهاترین چیزهاست. برای کشورهای مدرن میشود اسباب تبلیغات و نشان روشنگری. برای ضعیفترها، نابودیاش راهی است برای به دست آوردن به ظاهر درآمدی برای تامین هزینهها. واژهی سبز محیطزیست، معنایی به شمارگان همهی مردمان جهان دارد و برای من مفهومش از جنس دیگری است: حبس کردن آبی آسمان در ریههایم بدون ترس از هیچ آلودگی و فرو کردن انگشتهای پا در شنهای نمناک کنار دریا، بدون کاوشی در پی یافتن تکههای شکستهی شیشه ... این واژهی سبز برایم خیره ماندن به آسمان پرستارهی کویر است. برایم راه رفتن با پای برهنه در میان چمنزار است و راه یافتن انرژیهای پاک زمین در وجودم، جاری شدن حس زندگی است در خنکای آب یک چشمه و لمس خزههای سنگی کنار رودخانه. ایستادن روی تختهسنگی در بر بلندای یک کوه و غرق شدن در زیباییهای دره است. محیط زیست برایم مفهوم زندگیست و زندگی کشف آوای پرندهایست در میان انبوه سکوت بامدادان جنگل. صدای قورباغهایست در دوردست شب. پرواز شاپرکیست بر گلهای کنار رودخانه. میخواهم کمی خودخواه باشم . محیطزیست را این واژهی سبز که این روزها سبز مایل به خاکستری است را نه برای نسلهای آیندهام و نه از ترس ژرفترشدن سوراخ لایهی اُزن و نه از غم نابودی هیچ جنگلی، تنها برای خودم و برای حس خوب زنده بودن، میخواهم که بخواهم. منِ خودخواه محیطزیست را برای جاری ماندن آوای موسیقی طبیعت میخواهم و برای زنده ماندن زندگی، برای حیاتش میکوشم . میخواهم کمی خودخواه باشم. جنگل را دریا را، بهار و بنفشه را بدون توجه به همهی همایشها و نوشتهها و هزاران برنامهی جهانی این روز، تنها برای حس خوب زنده بودن و زندگی پاس میدارم. شاید که با این برای خود خواستنش، بهتر از پیش در نجات و نگاهداشتنش کوشا باشم. یادمان نرود ما زندهایم فقط به لطف این سبز مایل به زندگی. زندگی این سبز را سبزیمان، از آن است، پاس بداریم و بشناسیم. fبرگرفته از امرداد |
||