شاید روزی دوباره پیازهای معروف زینآباد، کشت شود و باغهای انار پر از درخت انار شوند و گلنارهای قرمز.
آتشکده و مدرسه مبارکه مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان تفت، روستای مبارکه واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۸۳ با شمارهٔ ثبت ۱۱۶۵۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. در مجاورت آتشکده دو سرو کهنسال به چشم میخورند که به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده اند.
به قول معروف ملتی زنده و پویا است که ریشه های فرهنگی و تمدنی خود را با قدرت و قوت حفظ کرده باشد و با این ریشه ها امروز خود را به گذشته اش پیوند دهد . نمی توان تصور کرد که با چند دهه یا سده می توان داد ملت بودن سر داد . اگر ایرانیان امروز به
گذشته ی خود با افتخار می نگرند ، همه و همه به خاطر یادگارهای گرانبهای ادبی ، فرهنگی و تمدنی است که از گذشته برایش بیادگار مانده است . اگر ما بنایی را در دل کویر به نام کاروانسرا و یا درختی را در روستایی به نام میراث فرهنگی پاس می داریم به خاطر اهمیتی است که گذشته مان دارد و به خاطر افتخاری است که به این تمدن دیرینه ی خود داریم .در این میان نهادهای مسئول و ذی ربط حقوقی که تعریف شده مثل "میراث فرهنگی "کارکردی جز تحقیق ، شناسایی و پاسداشت این گوهرهای تمدنی و تاریخی ندارد . با این وجود اگر ما در گستره ی ایران اسلامیمان در گوشه ای یادگاری را داشته باشیم که ارزش فرهنگی و تاریخی دارد و در عین حال مظلوم و حتی ناشناس واقفع شده باشد باید به کی خورده گرفت و مسئولیت آن متوجه کیست ؟ ما و هر کس مثل ما در بدو امر نگاهش به طرف نهادی به نام "میراث فرهنگی " معطوف است و از آن خواهد پرسید که دلیل این مهجور ماندن فلان گنجینه ی تاریخی چیست !
مدعای کلان وجود دو درخت تنومند سرو است که در منطقه ای کاملا بیابانی و در جوار روستایی به نام تیران از توابع بخش سرولایت شهرستان نیشابور موقعیت دارند . این دو درخت در بالایی بلندایی که اطراف آن را دشت فراگرفته واقع شده و سیمای ظاهری ولی خسته ی آن ناخودآگاه ذهن را به گذشته می برد . گذشته ای بسیار دور . با دیدن این سروها می توان از خود پرسید که مگر چه کسانی و یا اقوامی در این سامان می زیسته اند که اینگونه بر صحن و سرای خود نهال پرافتخار سرو را غرس کرده بوده اند . سروها ناخودآگاه بیننده را به درون کاخها و سراهای مجلل شاهان و بزرگانی می کشاند که از فر و شکوه برخوردار بوده اند . در غیر این صورت چه دلیلی وجود دارد که در این کوهپایه های خشک به ظاهر دور از تمدن فقط دو سرو باشند . دو سروی که تنسل اندر نسل پیران و بزرگان محل آنها را یادگارانی چند صد ساله و ای بسا چند هزار ساله می پندارند و بر این قول خود بسیار مصرند . دلیل اصرار آنها هم این است که در اسناد پیوست شده از چهار پنج نسل گذشته ی خود همچنان نام این سروها را دارند.
در کنار تمام این مستندات عقلی و نقلی
وجود روستایی به نام برزنون در مجاورت این سروها ذهن را ناخودآگاه به اعماق
تاریخ می برد . روستایی که در زبان محلی به آن برزنو می گویند . این نام
از این جهت می تواند به عنوان یک سند تاریخی به حساب آید که هم آوا با نام
آتشکده ای مهم به نام "آذر برزین مهر" است . آتشکده ای عظیم و مختص طبقه ی
دهقانان . این آتشکده خود گواهی به شمار می رود بر دیرینگی و اهمیت سرزمین
نیشابور پیش از اسلام . چرا که گفته می شود از سه آتشکده ی مقدس زرتشتیان
در دوران ساسانی آتشکده ی دهقانان در کوههای نیشابور قرار داشته است . و
نکته ی جالب اینکه گفته می شود این آتشکده در کوهی بلند قرار داشته و در
مجاورت آن درختانی سرو وجود داشته است .
شواهد محلی و طبیعی اگر با دقت وارسی شود بی گمان پرده از این سر بر می دارد . اولا اینکه این منطقه کاملا کوهستانی و کوههای بلند مشرف بر منطقه است . در فرازی یکی از این کوههای بلند هم حتی امامزاده ای به نام " حسین اصغر " از نوادگان امام چهارم شیعیان قرار دارد. از سوی دیگر وجود نام روستایی به نام برزنون و وجه تسمیه ی نزدیک آن به"برزین مهر " سند دیگری است که وجود این آتشکده ی بزرگ را در این منطقه قوت می بخشد . مهمتر از همه این دو سرو قدیمی و تنها است که در این منطقه قرار گرفته و با نام برزنون و برزین مهر عجین شده است . درختانی که باور به قدیمی بودن را می توان با متخصصین امر روشن کرد . در نتیجه می توان گفت اگر واقعیتی به نام آتشکده ی برزین مهر وجود داشته و در خراسان هم موقعیت داشت است پس باید پذیرفت که اولا این آتشکده باید در ولایتی مهم واقع شده باشد که نیشابور این ویژگی را داشت و این دو درخت سرو و امامزاده و روستای برزنون هم جزء شهرستان نیشابورند . . در ثانی باید قبول کرد که طبق اهمیت و نقشی که آتش و آتشکده داشته است باید آن را در مکانی در معرض دید و مشرف بر اطراف می ساختند که جلب توجه کرده و در معرض دید باشد که از هر سو توسط پیروان دیده شود و کوهها و کوههای اطراف به خوبی از این موقعیت و چشم انداز برخوردار است . ثانیا سرو هم از سنبلهای اعتقادی مورد توجه آئین زرتشت بوده و در جشنهای سده کاربرد زیادی داشته است و غالبا در آذین بندیها و جشنها و مکانهای عمومی و مورد توجه پیروان آئین زرتشت به چشم می خورد با پذیرش این پیش شرطها هم وجود این دو سرو کهن و تنها در منطقه ای کوهپایه ای توجیه دارد و هم وجه تسمیه ای به نام برزنون و هم امامزاده در منطقه .
ما حصل کلام اینکه ما آدرس یک میراث فرهنگی را تا حد بضاعت و بر حسب تکلیف شهروندی و علاقه ی ملی دادیم . از این پس میراث فرهنگی و مسئولین امر موظفند که پی گیری کنند و صحت و سقم مسئله را احراز نمایند و تا دیر نشده نگزارند میراثی دیگر که توانسته هزاران سال مقاومت نماید از بین برود .
http://gholemarouf.persianblog.ir