آتشکده

نور یا آتش پرستش سو ،مفهومی غیر مادی ونماد جنبش ،خرد و روشنگری برای تشخیص خوب از بد است.

آتشکده

نور یا آتش پرستش سو ،مفهومی غیر مادی ونماد جنبش ،خرد و روشنگری برای تشخیص خوب از بد است.

مجموعه مقالات هم اندیشى زیارت - جلد اول

نذر و نیاز در دین زرتشت و ایران باستان

دکتر سید حسین امیدیانی ( 1 )

چکیده

از مطالعات انسان شناختی استنباط می شود که نذورات و زیارت اماکن مقدس از دیرپا ، بنیادین و کهن ترین صور رفتارها و تجربه های دینی فرهنگ ها و جامعه ها بوده است . ثروتی را که در گذشته زایران از طریق اهدای نذرها برای زیارتگاه ها هزینه می کرده اند با توجه به امکانات محدود مادی و تنگناهای معیشتی ، شگفت آور بوده است . یکی از سنت های پسندیده مردم ایران باستان که پیرو آیین یکتاپرستی دین رزتشت بوده اند ، نیکی و نیکوکاری و کمک به همنوع و اهدای نذرها به معابد و اماکن زیارتی بوده است . زرتشتیان این عمل نیک را از جمله وظایف ملی و مذهبی آیین خود می دانسته و به آن عمل می کردند . دین زرتشت با توجه به نمونه هایی که در کتاب مقدس « اوستا » به آنها اشاره شده ، به موضوع نذر و نیاز ، چه برای اهورا مزدا ( خدای یکتا ) و چه برای انجام مراسم مذهبی در آتشکده ها و اهدا به آن جا و یا پیشکش نمودن به همنوعان پرداخته شده است . هم اکنون نیز هموطنان زرتشتی ما در کرمان و یزد ، نذورات و موقوفاتی دارند که نذر و وقف برگهنبار شده و همه ساله درآمد آنها در محل صرف نیات نذر کننده و واقف می شود .

کلیدواژه ها : اهورا مزدا ، زرتشت ، اوستا ، گات ها ، نذر و نیاز ، یسنا .

مقدّمه

شناخت فرهنگ هر ملت ، برای مردم آن مرز و بوم ، در حقیقت نوعی خودشناسی و آگاهی به منابع فرهنگی و ریشه های موجودیت و شناسنامه آن قوم و ملت محسوب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عضو پیوسته انجمن فیزیک ایران ، عضو پیوسته انجمن نجوم ایران و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم قرآنی تهران .


198


می شود . برای ما ایرانیان که خوشبختانه وارث فرهنگی بسیار غنی و سرشار ، چه از عهد باستان و قبل از اسلام و چه بعد از ظهور دین پر برکت اسلام هستیم ، شناخت و آگاهی از مدنیت و فرهنگ ، ضروری و واجب است .

شناسانیدن ایران و جلوه های گوناگون عناصر با ارزش تاریخ و تمدن ایرانی به مردم و آگاه ساختن آنان از ویژگی های ظریف و عشق به زیبایی و روش ها و سنت های نیک اجتماعی ، از جمله مهم ترین وظایفی است که ایران دوستان و پژوهشگران و اهل قلم و مربیان و معلمان بر عهده دارند .

از شواهد باستان شناختی و منابع تاریخی و مطالعات انسان شناختی چنین استنباط می شود که اهدای نذور و زیارت اماکن مقدس از دیرپا ، بنیادین و کهن ترین صور رفتارها و تجربه های دینی فرهنگ ها و جامعه ها و جمعیت ها بوده است . همه تجربه های دینی به طریقی با زیارت و اعمال زایرانه جمعیت های متدین درپیچیده اند . به دیگر سخن دینی را بدون زیارت و اعمال و آداب آن و نذر و نیاز سراغ نداشته و نمی شناسیم . اصولاً هر اندازه فرهنگ ها ، جامعه ها و جمعیت ها دینی تر زیسته و هستی را متدینانه و آیینی تر تجربه کرده اند ، با ادب و آدابی زایرانه تر نیز زندگی را تشکّل داده اند . لایه های باستانی تر فرهنگ ها ، پرمایه و غنی از تمثیل های آیینی و کنش ها و رفتارهای زایرانه و آداب عمیقاً معنوی جمعیت های زایر بوده است .

سرمایه و ثروتی را که در گذشته جمعیت های زایر از طریق اهدای نذرها برای زیارتگاه ها و اماکن متبرک خود هزینه می کرده اند ، با توجه به امکانات محدود مادی و تنگناهای معیشتی که با آن دست و پنجه می فشرده اند ، شگفت آور بوده است . امر اتفاقی نیست که زنده ، غنی ، معنوی و فعال ترین محوطه ها و مکان ها در گذشته زیارتگاه ها بوده اند . معماری ، هنر ، ادبیات و آداب زیارت و اهدای نذور را بی اغراق می توان از گرانمایه ترین ذخایر معنوی و میراث جمعیت های زایر دانست .


199


باستان شناسان و مورخان ادیان اطلاعات مهمی را از میراث زایران و سنت و معنویت و آداب و ادبیات زیارت در فرهنگ ها و آیین های مختلف در دوران های گذشته در اختیار ما می نهند . از مطالعات تطبیقی ـ تاریخی و پدیدار شناختی زیارت و زایری و مناسبات آن با دیانت و دینداری نیز چنین استنباط می شود که نسبت ، رابطه یا مواجه زایرانه با « چیزها » با امرالوهی ، قدسی و متعالی که هر سه از عناصر بنیادین تجربه های دینی هستند سخت و استوار درتنیده است . ( 1 )

یکی از سنت ها و خصلت های پسندیده مردم ایران باستان ، نیکی و نیکوکاری و کمک به همنوع و اهدای نذور به معابد و اماکن مقدس بوده است و این عمل را جزء وظایف ملی و مذهبی خود می دانسته اند . در هر دین الهی ، نذر و نیاز و داد و دهش و خیر و خیرات و نیکوکاری از وظایف عمده پیروان آن دین به شمار می رود و پیامبران الهی بر این مطلب تأکید فراوانی نموده اند .

ایرانیان باستان پیرو آیین یکتاپرستی زرتشت بوده اند و در کتاب مذهبی آنان یعنی "اوستا" در بخش گات ها چنین آمده است :

اوستا با نویسه فارسی

( یسنا ـ هات 33 ـ بند14 )

14 . زرتشت همه جسم و جان خود را با گزیده ترین منش پاک خود چون پیشکشی بی ارزش به خداوند خرد ( هدیه ـ فدیه ) نیازمی کند و با فرمانبرداری از دستورات الهی و سرسپردگی کردار و گفتار و همه نیروی خود را به اشا ارمغان می آورد . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « زیارت و دیانت یا جهانگردی و سیاحت ؟ » ، فصلنامه وقف میراث جاویدان ، شماره52 ، ص 66 و 67 .

2 . ترجمه و تفسیر گات ها سرودهای زرتشت ، ج 1 ، ص 441 ـ 444 .


200


1 . « ای مزدا رفتار و گفتار نیک و پرستش بی ریایی که در پرتو آنها مردم از بخشایش جاودانی و پارسایی و نیروی معنوی و رسایی برخوردار می گردند همه را نخست به تو ای خداوند هستی بخش پیشکش ( نیاز ) می نماییم » . ( 1 )

( یسنا ـ هات 34 ـ بند 1 )

دین زرتشت

خداوند متعال برای هر امتی پیامبری فرستاده که مردم را به راه راست هدایت کند ، به طور مثال می فرماید : ( وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّة رَّسُولا . . . ) . ( 2 ) و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم تا به خلق ابلاغ کند که خدای یکتا را بپرستید . . . .

در کتاب آسمانی قرآن همیشه از پیامبران گذشته با احترام و نیکی یاد نموده و به مؤمنین نیز توصیه می کند ، ضمن احترام به همه پیامبران و رسولان به تمام آنها ایمان داشته باشند . از جمله فرموده : ( ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِی وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَمَلَـلـِکَتِهِی وَکُتُبِهِی وَرُسُلِهِی لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَد مِّن رُّسُلِهِ . . . ) . ( 3 )

رسول خدا به آنچه خدا بر او نازل کرد ایمان آورده و مؤمنان نیز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتب و پیغمبران خدا ایمان آوردند و ( گفتند ) ما میان هیچ یک از پیامبران خدا فرق نگذاریم .

زرتشت پیامبر الهی ، طبق نظر پژوهشگران و محققین ، بین حدود 1700 ـ 1400 سال پیش از میلاد یعنی 3700 ـ 3400 سال پیش ظهور نموده است . کتاب مقدس پیروان زرتشت اوستا می باشد که مجموعه شعایر ، آداب و رسوم ، برداشت ها و معتقدات مذهبی آنان در آن آمده است . در کتب مقدس آسمانی تورات و انجیل و قرآن ، هر گاه خواسته اند از مذهب باستانی ایران سخنی به میان آورند ، تنها به نام "مجوس" بسنده کرده اند . در قرآن مجید کلمه مجوس یک بار به کار رفته است : ( إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 445 ـ 447 .

2 . سوره نحل ، آیه 36 .

3 . سوره بقره ، آیه 285 .


201


وَ الَّذِینَ هَادُواْ وَ الصَّـبِـِینَ وَالنَّصَـرَی وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ . . . ) . ( 1 )

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه مذکور می نویسد : « منظور از مجوس قوم معروفی هستند که به زرتشت گرویده و کتاب مقدسشان اوستا نام دارد . . . . و در قدیم الایام مجوسیان در ایران و چین و هند وغیر آنها آتشکده هایی داشتند و وجود همه عالم را مستند به اهورامزدا دانسته و او را ایجاد کننده همه می دانستند » . ( 2 )

از این آیه شریفه و ترجمه و تفسیر آن که در المیزان خیلی مفصل نقل شده معلوم می شود که قرآن کریم ملت مجوس را اهل کتاب دانسته و آن طایفه را با یهود و نصاری که از امم خداپرست و دارای احکام و شریعت متقنی بودند ، در یک دریف آورده و کلمه مجوس را با واو وصل به ایشان می پیوندد و به توسط حرف موصول دوم ( کلمه الّذین ) ؛ آنان را از مشرکین جدا می سازد . در ضمن ذکر حدیثی از ابا عبدالله ( علیه السلام ) راجع به مجوس در انتهای آن از قول پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) می فرماید : « مجوس را پیغمبری بوده است که او را بکشتند و کتابی آورد که آن را بسوزانیدند و بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود » . ( 3 ) می دانیم که کافران و دشمنان زرتشت او را به شهادت رسانیدند و کتاب اوستا نیز در حمله اسکندر به ایران به آتش کشده شد . در این جا به ذکر چند نمونه از سروده های خود زرتشت که در بخش گات های اوستا آمده ، می پردازیم که دلیلی است بر یکتاپرستی ایرانیان باستان کهن ترین و مطمئن ترین قسمت اوستا بخش گات می باشد .

« اوست نخستین اندیشه گری که با نور خود افلاک را درخشان ساخت و با نیروی خرد خویش راستی بیافرید تا نیک اندیشان را یار و پشتیبان باشد . ای هستی بخش و دانای بزرگ ؛ ای کسی که همیشه در هر حال یکسانی ، با روح مقدست فروغ ایمان را در قلب ما بر افروز » . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره حج ، آیه 17 .

2 . ترجمه تفسیر المیزان ، ج 14 ، ص 505 و 506 .

3 . بحار الأنوار ، ج 5 ، ص 379 .

4 . اوستا ، بخش یسنا ، 31 ، بند 7 .


202


« ای مزدا ، هنگامی که تو را با دیده دل نگریستیم در اندیشه خود دریافتیم که تویی سرآغاز ، که تویی سرانجام ، که تویی پدرمنش پاک ، که تویی آفریننده راستی ، که توی داور دادگر کارهای جهانی » . ( 1 )

گر مسلمان ، گر نصاری هم مجوس و هم یهود

ذاکر درگاه او هریک همی گوید خدا

همه جا خانه یار است چه مسجد چه کنشت .

آتشکده

( لِّکُلِّ أُمَّة جَعَلْنَا مَنسَکًا هُمْ نَاسِکُوهُ فَلاَ یُنَـزِعُنَّکَ فِی الاَْمْرِ وَادْعُ إِلَی رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلَی هُدًی مُّسْتَقِیم ) ؛ ( 2 ) ما برای هر امتی پرستشگاهی مقرر کردیم تا به خدا توجه کنند ( و آن جا سبب وحدت و انس و الفت آن امت شود ) پس ( ای رسول ) نباید مردم ( در امر کعبه و قربانگاه و سایر دستورهای الهی ) با تو به منازعت برخیزند و تو خلق را به سوی خدا دعوت کن که خود به راه راست و هدایت کامل هستی .

اولین آتشکده هایی که در ایران باستان شناخته شد ، به منظور حفظ و نگهداری آتش مقدس برای رفع احتیاجات روزمره مردم بود ، ولی با گذشت زمان احترام این عنصر درخشان و گرمابخش و بزرگداشت آن چنان در مردم ریشه دواند که از هر گوشه و کنار به زیارت آن می آمدند و در برابر آتش به ستایش و پرستش خداوند بزرگ می پرداختند . پس از ظهور زرتشت نیز مغان و موبدان ، بسیاری از سنت های قبل از زرتشت را به مرور وارد آیین زرتشت نمودند و مجدداً آتشکده ها محلی شد برای اجتماع مؤمنین به منظور ادای نماز و ستایش اهورامزدا و به تدریج به مقتضای زمان تغییراتی در آتشکده ها راه یافت . آتشکده ها که تا آن زمان تنها محل زیارت و عبادت و نیایش به درگاه ایزد یکتا به شمار می رفت ، به لحاظ فعالیت های موبدانی که

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اوستا ، بخش یسنا ، بند 8 .

2 . سوره حج ، آیه 67 .


203


اهل فضل و دانش بودند و نیز در کانون توجه افراد عادی و دولتی و حکومتی قرار داشت ، به تدریج به محل آموزش ، کتابخانه و موزه مجهز گردید و نیز از محوطه آن برای برگزاری مراسم و جشن ها استفاده می گردید .

نور و روشنایی ، قبله زرتشتیان

پیامبران بزرگ هر یک قبله یا سویی جهت پرستش پیروان خود تعیین نموده اند ، تا آنها بتوانند هنگام پرستش خدا رو به سوی قبله نموده ، با خدای بزرگ راز و نیاز نماید ، در قرآن آمده : ( وَلِکُلّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَ تِ . . . ) . ( 1 ) و برای هر جمعیتی وجهه و قبله ای است که بدان رو می کنند ، پس هر جا که بودید در خیرات سبقت بگیرید . مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید : « کلمه وجهه به معنای چیزی است که آدمی رو به آن می کند ، مانند قبله ، که آن نیز به معنای چیزی است که انسان متوجه آن می شود . در این آیه بیان سابق را خلاصه نموده ، عبارت اخرایی می آورد تا مردم را هدایت کند به این مسأله که قبله را تعقیب نکنند ، و بیش از این درباره آن بگومگو راه نیاندازند و معنایش این است که هر قوم برای خود قبله ای دارند که بر حسب اقتضای مصالحشان برایشان تشریع شده است . خلاصه ، قبله یک امر قراردادی و اعتباری است ، نه یک امر تکوینی ذاتی ، این حرف ها را بگذارید و به دنبال خیرات شتاب بگیرید و از یکدیگر سبقت بجویید که خدای تعالی همگی شما را در روزی که شکی در آن نیست جمع می کند ، ولو هر جا که بوده باشید که خدا بر هر چیزی تواناست » . ( 2 )

بر این اساس همان طور که ملاحظه می فرمایید ، قبله در ادیان مختلف متفاوت است . قبله مسلمین خانه کعبه است و قبله کلیمیان ، اورشلیم یا بیت المقدس می باشد و نیز کلیسا طوری ساخته شده است که محراب آن همیشه در سمت مشرق واقع شده ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره بقره ، آیه 148 .

2 . ترجمه تفسیر المیزان ، ج 1 ، ص492 .


204


به طوری که عیسویان مؤمن که به کلیسا می روند ، الزاماً رو به سوی محراب که در خاور واقع شده نماز می خوانند .

قبله زرتشتیان نیز نور است به هر شکلی که جلوه نماید ، خواه این نور از شعله آتش یا شمع فروزان باشد و خواه از خورشید یا هر شیئی نورانی دیگر . در اوستا فقره اول از کرده دوم هفتن یشت آمده است : « ای خدای هستی بخش دانای بی همتا که بخشاینده همه چیز و از دیده ظاهربین ما ناپدیدی ، این آتش را که در برابر گذاشته ایم ، نور آفرینش تو می دانیم و آن را به منزله قبله می شناسیم و به وسیله این نور که ذره ای از ذرات انوار تو است ، خواستاریم که خود را به نور حقیقت تو برسانیم » .

و در فقره اول اردیبهشت یشت به زرتشتیان صریحاً دستور داده شده که هنگام پرستش اهورامزدا در برابر نور و روشنایی قرار گیرند . و به پیروی از این دستور ، هنگامی که زرتشتیان به آتشکده می روند ، در آن جا روبه روی آتش فروزان قرار می گیرند و با خدا راز و نیاز می نمایند .

در قرآن مجید چنین می فرماید : ( اللَّهُ نُورُ السَّمَـوَ تِ وَالاَْرْضِ . . . ) ( 1 ) خدا نور آسمان ها و زمین است . . . .

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در این مورد می فرماید : « خدای تعالی نوری است که آسمان ها و زمین با اشراق او بر آنها ظهور یافته اند . . . خدای تعالی کامل ترین مصداق نور می باشد . . . » .

در انجیل ، رساله اول ژان ، باب اول ، آیه پنجم آمده است : « این پیغامی است که ما از او شنیده و اینک بازگو می کنیم که خداوند نور محض است و ظلمت و تیرگی در او وجود ندارد » .

متأسفانه برخی مردم ناآگاه و حتی بعضی از مستشرقین سطحی نگر ، این احترام به آتش در میان زرتشتیان را دلیل آتش پرستی آنها دانسته و تهمت بزرگی را به آنها روا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره نور ، آیه 35 .


205


داشته اند . در صورتی که همان طور که در توضیحات بالا اشاره شد ، زرتشتیان ، اهل کتاب و یکتاپرست هستند و نور و آتش ، در هنگام نماز و عبادت قبله آنها می باشد .

فردوسی ، شاعر نامدار نیز ، در این باره سروده است :

نگویی که آتش پرستان بدند * * * پرستنده پاک یزدان بدند

که آتش بدانگاه محراب بود * * * پرستنده را دیده پرآب بود

وجود آتشکده های مختلف در اقصی نقاط ایران باستان ، خود دلیلی بر مؤمن بودن و یکتاپرستی ایرانیان بوده است . هر یک از آتشکده ها نیز به نوبه خود و با توجه به وسعت و اهمیت و موقعیتی که داشته اند ، دارای موقوفات و نذوراتی بوده اند و اداره امور آنها توسط موبدان و هیربدان از محل درآمد همان نذرهای اهدایی و موقوفات بوده است .

مؤمنان همواره قسمتی از نذور و هدایایشان را به صورت چوب ها و گیاهان خوشبو چون ، هذانئپت ( چوب انار ) ( 1 ) اورواسن ( چوب صندل ) ( 2 ) و هوگئون ( لبان ) ( 3 ) و وهوکرتی ( عود ) ( 4 ) نذر و به آتشکده ها تقدیم می کردند . ( 5 )

روز سوم از ماه اردیبهشت که اردیبهشتگان خوانده می شود ، مرسوم بوده است که زرتشتیان به آتشکده رفته و مراسم ستایش بجای آورند . زراتشت بهرام پژدو در شرح حال زرتشت موسوم به زرتشت نامه ، از نصایح امشاسپند اردیبهشت به زرتشت آورده است :

به پیش آمدش فرخ اردیبهشت * * * بدانگه که همراه زو درگذشت

به زرتشت گفتا که ای پاک * * * تن پذیرفته ایزد ذوالمنن

پیامی بر از من به گشتاسب شاه * * * بگو کای خداوند دیهیم و گاه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Hazanaepata

. Urvasan .

. Vohugaona

. Vohukereti

5 . فرهنگ نام های اوستا ، کتاب ا و ب ، ص 6 ـ 8 .


206


به هر شهر بنهند آتشکده * * * فراموش مکن رسم های سده

چو ما واگهش را پدید آورند * * * برو بر بسی وقف ها گسترند

که تا کار او را بود برگ و ساز * * * نگیرند این گفته ما مجاز

که آن نور از نورهای خداست * * * کزآن گونه رخشان به پیش شماست ( 1 )

همان گونه که در شعر ملاحظه می شود ، توصیه شده که در هر شهری آتشکده ای بنا شود و پس از احداث آن نذور و موقوفات زیادی را برایش منظور کنند تا مایحتاج و مخارج آتشکده تأمین شود . لیست برخی آتشکده های ایران در کتاب جغرافیای تاریخی ایران باستان آمده است . ( 2 )

نذر و نیاز در آیین زرتشت

پس از شرحی که در مورد وضعیت اجتماعی ایران باستان داده شد ، اینک در ابتدا به طور مختصر به ذکر قسمت هایی از اوستا می پردازیم که در آنها راجع به نذر و نیاز مطالبی بیان شده است .

بخش گات ها

در حقیقت می توان گفت : گات ها کهن ترین ، مقدس ترین ، مطمئن ترین و پرمغزترین مدرک اوستایی است که از دستبرد زمان محفوظ مانده و شامل چکیده آیین زرتشت است . چون به شعر سروده شده ، بهتر در حافظه ها مانده و از سینه به سینه نقل گردیده است . گات ها از سخنان خود زرتشت بوده و مسلّم است که برای بیان افکار و پیام او از هر منبع دیگری قابل اعتمادتر است .

برخی از انواع نذر و نیاز و داد و دهش و خیرات

نذر و نیاز و نیکوکاری و دهشمندی زرتشتیان از روزگاران کهن تاکنون بر سه گونه است :

1 . نیاز : در این گونه دهش ، نیکوکاران زرتشتی آنچه را می خواستند بدهند در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 7 و 8 .

2 . جغرافیای تاریخی ایران باستان .


207


دسترس گردانندگان نیایشگاه ها و آتشکده ها که در روزگاران کهن سازمان های دینی و کشورداری ، هر دو به شمار می آمد قرار می دادند تا موبدان موبد ، موبدان و یا هریک از سامانگران که ویژه انجام کارهای دهشی و نیکوکاری و خیرات بوده است ، برابر با خواست شخص نیکوکار و خیر دهشمند و در پاره ای از زمان ها بسته به نیاز نیایشگاه و آتشکده به انجام کارهای نیک و امور عام المنفعه برساند . نیاکانمان باور داشتند که دهش باید به گونه ای همگانی انجام شود ، نه دست به دست که بی گمان فراگرد ( جامعه ) را به یک گونه تنبلی و گداپروری وا می دارد .

اگر با موشکافی چگونگی دهش و به ویژه دهش ها و کمک های دست به دست ( فردی ) را بررسی کنیم ، می بینیم که دستورهای داده شده در انجام این گونه دهش ها تا چه اندازه دشوار بوده است . به این بخش از وندیداد ( کتاب قانون ) بنگرید که در آن آمده است : « . . . هرگاه خوراک به کسی دهی تا شکمش را از آن سیر کنی ، هرگونه ( ثواب ) و گناهی که آن کس کند ، دهشمند هم بهره ای از آن خواهد داشت » . و یا در پوزش نامه زرتشتیان آمده است : « خورش اگر خورم و به ناکاران ( بیکاران ) دادم ، پشیمانم و پوزش می خواهم . . . » . همچنین در اندرز گواه ( خطبه عقد ) به هنگام بستن پیمان زناشویی ، زن و مرد هریک چنین گوید : « اگر خوراک به ناارزانیان دادم پوزش می خواهم » .

بنابراین شاید می توان این گونه داوری کرد که این دشواری ها برای آن است که دهش ها ، نذرها و کمک های دست به دست گسترش نیابد ، مگر آن زمان که دهشمند بی چون و چرا نیازمندی و ارزانی بودن تنگدستی را بداند . پس آن زمان که این گونه دهش در میان نبود ، دهشمندان و نیکوکاران به کمک های همگانی روی می آوردند و موبدان و روحانیون آتشکده ها با روشن بینی ویژه ای که داشتند ، در انجام هدف دهشمند و شخص نیکوکار به کارهای نیک و امور عام المنفعه می پرداختند . باید یادآوری کنیم همین نذرها و نیازها که گاه ارزش چندی اش چندان زیاد نبود ، روی هم


208


انباشته می گشت و به راه خیر و سازندگی های نیک چون بنیان گذاری و احداث نوانخانه ها ، آموزشگاه ها و یا بیمارستان ها ، یعنی بناهای موقوفه ای که واقف آن همگان بودند می انجامید . ( 1 )

2 . اشوداد : این گونه دهش و کمک را بخشش در راه پارسایی و نیکی گفته اند ، چه دهشمند و شخص نیکوکار به هنگام این گونه بخشش تنها به پاس نیکی و نیکوکاری و عمل صالح این کار را انجام می دهد . به گفته دیگر ، شاید بتوان گفت : اشوداد ، دهش و کمک از چیزهای جابه جا شدنی نیست . همواره خانه ، زمین ، بوستان ، کشتزار یا از این گونه دارایی را به نیایشگاه و آتشکده واگذار می کرده اند ، یعنی در واقع املاک مذکور را نذر و وقف می نموده اند . گردانندگان نیایشگاه ها یا موبدان و روحانیونی که کارشان سامان دادن به اشودادها ( این گونه نذورات و موقوفات ) بوده است ، نمی توانستند دارایی هایی که از راه اشوداد به نیایشگاه داده شده ( وقف گردیده ) را به فروش برسانند . اشوداد درباره پارسایان و یا موبدان گاهی شده است . حتی آنان نیز پروانه فروش اشوداد ( وقف ) را نداشته اند . همان طور که ملاحظه می شود ، می توان اشوداد را گونه ای از پیوسته نیکی یا وقف دانست . ( 2 )

3 . گاهنبار : یکی از سنن ایرانیان باستان که برای داد و دهش و خیر و خیرات برگزار می شد ، مجالس شش گاهنبار یا گهنبار بود . این آیین بسیار قدیمی است . در زمان ، یا پس از ظهور زرتشت ، تغییراتی در روش برگزاری گهنبار داده شد . در ابتدا بخش هایی از اوستا را موبدان می خواندند ، آن گاه سفره عام می کشیدند و هرکس ـ اعم از فقیر و غنی ـ بر سر سفره گهنبار می نشستند و از آن استفاده می کردند . این روش تا زمان انوشیروان ساسانی ادامه یافت . در زمان او به علت اوج گرفتن فاصله طبقاتی بین مردم ، تغییراتی در آیین گهنبار به وجود آمد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نیکوکاری و داد و دهش در ایران باستان ، ص 35 و36 .

2 . همان ، ص 36 و 37 .


209


شش گاهنبار یا گاهان بار ـ به طور کلی ـ اشاره به شش گاه یا شش هنگام از اوقات مختلف سال دارد که موقع آفرینش عالم و عالمیان می باشد . در آیین مزدیسنی ( یکتاپرستی ) زرتشت ، این شش گاه یا شش هنگام که به شکرانه نعمت های خداوند متعال جشن می گیرند و زرتشتیان ـ مانند ایرانیان قدیم ـ در این جشن ها بذل و بخشش و نذر و نیاز و داد و دهش و خیر و خیرات و انفاق می نمایند و احسان می کنند و سپاس اهورامزدا را بجا می آورند . درآمد و منافع حاصله از موقوفات و نذور گهنبار نیز در این ایام صرف نیات خیرخواهانه و نیکوکارانه واقف یا نذرکننده می شود .

شش جشن گاهان بار مربوط به اوقات شش گانه آفرینش جهان و جهانیان است . در تورات و قرآن مجید نیز آمده است که خداوند متعال آسمان و زمین و مخلوقات و موجودات را در شش روز ( مرحله ) آفریده است .

اوستا نیز آفرینش جهان را در شش وقت قرار می دهد . به همین لحاظ در آیین ایران باستان ، این شش هنگام به یاد اوقات شش گانه عالم خلقت جشن گرفته می شد . نام این جشن ها به ترتیب عبارت اند از :

1 . میدیوزرم : ( 1 ) میان بهار که زمین سبز و خرم است . براساس اعتقاد کهن ایرانیان در این روز آسمان آفریده شده است .

2 . میدیوشم : ( 2 ) میان تابستان . در این هنگام آب آفریده شد .

3 . پیتی شهیم : ( 3 ) وقتی که گندم می رسد . در این گاه زمین خلق شده است .

4 . ایاثرم : ( 4 ) یعنی آغاز سرما . در این هنگام نباتات خلق شده اند .

5 . میدیارم : ( 5 ) حدوداً میانه فصل سرد . در این روز جانداران آفریده شده اند .

6 . همس پت میدیم : ( 6 ) در این روز انسان آفریده شده است و با خلق شدن او کار آفرینش پایان یافته است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Maidyo Zaram .

. Maidyo Shem .

. Paity Shahim .

. Ayatheram .

. Maidyarem .

. Hamas Path Maidyam .


210


در همه گاهان بارها به طور کلی نماز آفرینگان گاهان بار می خوانند . شش گاهان بار سال نزد زرتشتیان ایران و هند ، اوقات عبادت و انفاق و احسان و نیکی و خیرات و مبرات و کمک به مستمندان است . از وجوهات مربوط به اوقات گاهانبار و از محل درآمد و منافع نذورات موقوفاتی که بر گهنبار نذر و یا وقف شده اند ، مراسم و جشن های بزرگ می آرایند ، توانگر و بی نوا ، هر دو در آن شرکت می کنند ، آنانی که خود از عهده مخارج این مراسم برنمی آیند ، باید در مراسم دینی که دیگران بانی آن هستند ، یا از نذورات و موقوفات مربوطه دایر می شود شرکت کنند و از خوان نعمت توانگران که در همه جا گسترده می شود بهره مند گردند . در کتاب صد در بندهش ، باب 94 می گوید : « اگر کسی در سال یک بار به گاهانبار نرود ، یک سوم از ثواب هایی که کرده بکاهد و یک سوم به گناهانش بیفزاید » .

هم اکنون نیز هموطنان زرتشتی ما در کرمان و یزد ، نذورات و موقوفاتی دارند که نذر و وقف بر گهنبار شده و همه ساله درآمد آنها در محل صرف نیات نذرکننده و واقف می شود . ( 1 )

نذر و نیاز و زیارت در دوره های مختلف ایران باستان

از زمان پیدایش ادیان و معابد و پرستشگاه ها و زیارتگاه ها در روی زمین ، موضوع نذر و نیاز و زیارت نیز وجود داشته است ، زیرا امور معابد و زیارتگاه ها معمولاً از طریق هدایا و نذورات پیروان آن ادیان و معابد و یا از محل درآمد اراضی موقوفه ای بوده که وقف یا نذر بر آن معبد یا پرستشگاه یا زیارتگاه می شده است و روحانیون مخصوصی تصدی انجام این امور را به عهده داشته اند .

در ایران باستان نیز نذر و وقف ، ریشه ای دیرینه دارد و از زمان ورود آریاها به فلات ایران و هندوستان ، نذورات و موقوفات معابد و زیارتگاه ها وجود داشته است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « گاهنبار در ایران باستان » ، فصلنامه وقف میراث جاویدان ، شماره 3 ، ص 46 و 47 .


211


در کتاب های ریگ ودای هندوها و اوستا ، از نذر و نیاز صحبت شده است . البته آنها مربوط به دین و آیین آریاهای قبل از ظهور زرتشت بوده است ، برای این که تا حدودی به چگونگی نذر و نیاز آن دوران آشنا شویم ، به توضیح مختصری می پردازیم :

« ریگ ودا » کتاب مقدس هندوها ( 1 )

تاریخ فرهنگ و مذهب ایران باستان ، با تاریخ فرهنگ و مذهب قدیم هندوستان ریشه و اصل واحد و نزدیکی کامل دارد و این قرابت و شباهت با مطالعه ودا و اوستا نمایان می شود . فرهنگ باستانی ایران و هند را نمی توان از یکدیگر جدا شناخت ، و این موضوع باید هم همین طور باشد . زیرا هر دو از یک فرهنگ هندوایرانی منشأ گرفته و از یک سرچشمه سیراب شده اند . ( 2 ) واژه « ودا » ، ( Vada = بید ) در زبان سانسکریت ( 3 ) از ریشه « وید » ( Vid= دانستن ) مشتق شده و به معنی « دانش » است . اما به طور اخص به معنی « دانش الهی » یا « علم مُنزَل » است .

کتاب ودا در نظر غالب « هندوان » در حکم وحی مُنّزَل است و از نظر دین باوران « هندو » تعلیمات آن کامل و بالاترین سند و مدرک مذهب است . این تعلیمات حاکم بر جمیع شئون زندگانی هر فرد می باشد و وظایف او را در هر وضع و شکل و در هر مرحله ای از مراحل حیات ، از تولد و کودکی و جوانی و پیری و مرگ معیّن می کند . به عبارت دیگر این تعلیمات وظیفه هر هندویی را از گهواره تا گور زیر نظر دارد . « ودا » ها مرجع کلیه آداب و سنن است . همه قوانین و مقررات در چهارچوب تعلیمات و تفسیرهای آنها به وجود آمده و مراسم و تشریفات مذهبی ، مانند دعا و نماز و نذر و نیاز و زیارت و آداب و رسوم اجتماعی هندو از آنها سرچشمه گرفته اند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ترجمه گزیده ریگ ودا ، قدیمی ترین سرودهای آریایی هند ، ص 7 ـ 10 .

2 . در بمبئی اردشیر خبردار از زرتشتیان هند ، گات ها را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است و در آخر آن کتاب فرهنگی ترتیب داده و لغات مشترکی را که در گات ها و ریگ ودا به کار برده شده ، با نشان دادن تلفظ « ودای » و « اوستایی » استخراج کرده است .

. Sanskrit .


212


همان گونه که در عالم اسلام روح « قرآن » مجید در کتاب های اسلامی جلوه گر شده و زبان قرآن در « فرهنگ اسلام » بنیاد نوین و استواری به وجود آورده است ، و کم تر کتاب اسلامی را می توان یافت که از روح قرآن الهام نگرفته باشد . به همین مقیاس هیچ کتابی در قلمرو « فرهنگ هندو » تألیف و تدوین نشده ، مگر آن که تعلیمات وداها کم و بیش نویسنده را تحت تأثیر و نفوذ خود قرار داده باشد . با این تفاوت که اسلام دین جهانی الهی است و از سرزمین عربستان به کشورهای دور و نزدیک دیگر هم گسترش یافته است ، ولی حوزه مذهب هندو در طول تاریخ بشر محدود به همان شبه جزیره هند بوده و جنبه مذهب بومی و ملّی دارد . ( 1 )

راجع به قدمت این کتاب در میان محققان هندی و غیر هندی اختلاف نظر است . در قرن نوزدهم برخی از دانشمندان هندی مانند تیلک ( 2 ) بعضی از قسمت های ریگ ودا را از روی محاسبات ارقام نجومی مربوط به پنج تا شش هزار سال پیش از میلاد مسیح و حتی قدیمی تر دانسته اند ، ولی ماکس مولر ( 3 ) تاریخی را در حدود 1200 سال پیش از میلاد در نظر گرفته است .

آنچه مسلّم است به وجود آمدن این سرودها قرن ها پیش از بودا و تبلیغ عقاید بودایی بوده و از طرف دیگر شروع آن همزمان یا کمی قبل و یا بعد از ورود قوم آریایی به هندوستان است . ژاکوبی ( 4 ) براساس اطلاعات نجومی چنین نتیجه می گیرد که تاریخ دو تا از سرودهای ریگ ودا در هزاره پنجم پیش از میلاد است . به هر حال آنچه قطعی به نظر می رسد ، ریگ ودا قدیم ترین اثر قوم آریایی هند است ، و بی شک تاریخ به وجود آمدن آن قبل از تاریخ تمدن یونان و پیش از تدوین کتب مذهبی موجود قوم یهود است . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص47 ـ 49 .

. Tilk .

. Max Muller .

. Jacobi .

5 . دین قدیم ایرانی ، ص25 ـ 93 .


213


دین آریایی های هند

پیش از آن که از دین آریایی های ایرانی سخن بگوییم ، لازم است از چگونگی احوال آریایی های هندی در آغاز ورود به هندوستان و اخلاق و فرهنگ و دیانتشان اطلاع حاصل نماییم ، چه این آگاهی کمکی است بسیار شایسته به شناخت بهتر فرهنگ و دیانت آریاهای ایرانی که در ابتدا ، و زمان نزدیکی مشترکاً می زیسته و بعد بر اثر حوادثی از یکدیگر جدا گشته و هریک در منطقه ای استقرار یافته و دو فرهنگ بزرگ جهانی بنیاد نهادند .

در زمانی که آریاها به هند هجوم آوردند ، قدیم ترین مردم تاریخی هند یعنی ناگاها ( 1 ) بر قسمت شمالی آن سرزمین تسلط داشتند . اینان مطابق با یافته های باستانی درّه سند برای مار احترام زیادی قایل بودند و آن را ستایش می نمودند و هنوز بازماندگانشان در کوهستان های دورافتاده هند زندگی می کنند . در قسمت جنوبی نیز مردمی سیاه پوست با بینی های پهن زندگی می کردند که آنها را دراویدی ( 2 ) می نامند . اینها ظاهراً از فرهنگ و تمدنی در زمان هجوم آریاها برخوردار بوده اند . بیشتر مردمانی تاجرپیشه بودند که به وسیله دریاگردی تا بابل و سومر راه داشته و از ذوق هنری بهره فراوانی داشته اند . چنان که به نظر می رسد آریاها پس از استقرار تحت تأثیر این قوم قرار گرفته اند .

غلبه آریاها بر این طوایف بومی و انقیادشان از رویدادهای تاریخی است که منجر به تفوق آریاها بر دراویدی ها شد . آریاها از ناحیه دریای خزر مهاجرت کردند ، یعنی همان محلی که پسرعموهای ایرانی شان آن را « یا خانه آریایی ها » ( 3 ) می نامیدند . آریاهای هندی تقریباً زمانی که کاسیان ( 4 ) بابل را فتح کردند ، داخل هند شدند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Nagas .

. Dravidian .

. Ariyana - Vaeyo .

4 . ( Kassites ) در قسمت مرکزی زاگرس Zagros قسمتی برآمده وجود دارد که به سوی غرب و در بین النهرین پیش می رود . این قسمت لرستان کنونی بوده که در حدود هزاره دوم پیش از میلاد ساکنان آن جا ، یعنی کاسیان بابل را فتح کرده و مدت پنج قرن در آن جا حکمروایی داشتند .


214


دسته ها و گروه های کوچک آریایی ، با جذب بومیان اولیه کم کم مراکزی پر جمعیت با قدرت مرکزی به وجود آوردند . هریک از این مراکز که به وسیله گرد آمدن عده ای از گروه های پراکنده تشکیل شده بود ، به وسیله شاهی اداره می شد . ( 1 )

نذر و نیاز و قربانی در وداها

قربانی و اهدای آن به خدایان چون جمله مذاهب باستان در آیین ودایی نیز انعکاس دارد . همچون ایرانیان آریایی گاه اسب را به عنوان قربانی برای خدایان نذر می کرده اند . در مورد اجرای مراسم و آداب قربانی به وسواسی بسیار قایل بودند ، هرگاه مراسم درست ، صحیح و مطابق با خواست خدایان انجام می شد ، تقاضا و درخواست صاحب قربانی اجابت می شد ، و اگر نه پاداشی وجود نداشت . مجری این رسوم کاهنان بودند که در سرودهای « ریگ ودا » عمل قربانی برای جلب توجهخدایان اهمیت شایان دارد .

در وداها خدایان موجودات مهربان و خیرخواهی اند که در میان مردم آمد و شد می کنند و از بشر والاتر و قوی ترند و به مناسبت عظمت و نیرومندی سزاوار ستایش و احترام می باشند . علاقه به نذر و قربانی دارند ، به همین سبب قربانی و نذور برجسته ترین مشخصات مذهب ودایی است . در این قربانی ها حیوانات ذبح و تقدیم و یا مواد خوراکی و غیر حیوانی نذر و اهدا می شود . در مراسم قربانی ، نذور و تقدیمی ها و نیازها با ترانه ها و خواندن آیات بید ، مقدس می گردد . خدایانی که خوانده می شوند در محل قربانی حضور می یابند .

آگنی واسطه انتقال قربانی به خدایان دیگر است . آب و باد نیز گاهی وسیله انتقال قربانی می باشند . عمل قربانی و اهدای نذور خدایان را وامی دارد که خورشید را طالع نمایند و باران را به زمین برسانند ، و دانه ها را برویانند و به ثمر برسانند و حیوانات را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان .


215


از گزند محفوظ بدارند و آنها را زیاد کنند . قربانی و نذر و نیاز قدرت کامله خدایان و نیروی بشر را برای انجام دادن کارهای بزرگ افزایش می دهد ، و از تجاوز افراد به حقوق یکدیگر جلوگیری می کند . ( 1 )

پیدایی جهان

در این جا به عنوان نمونه به موضوع نذر در سرود پیدایی جهان در ریگ ودا می پردازیم :

1 . در آغاز « هرن گربهه » بود ، چون به وجود آمد یگانه خداوند آفرینش بود . او زمین و آسمان را نگاه می داشت . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

2 . بخشنده روح و دهنده نیرو است ، و فرمان او را ( حتی خدایان دیگر ) بجا می آورند . خداوند مرگ است ، و سایه او ابدیّت است . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

3 . ( به او ) که به بزرگی خویش یگانه پادشاه جهان نفس کشنده و بیننده است . و بر مجموع دوپایان و چهارپایان حکم می راند . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

4 . آن که به عظمت او این کوه های پوشیده از برف موجود است . آن که مردم او را مالک دریاها و رودخانه ها می دانند . آن که این قسمت های فضا از اوست ، و آن که بازوان به او تعلق دارد . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

5 . آن که به او آسمان محکم و زمین پابرجاست ، و آن که به آسمان ها و کره آفتاب ثابت اند ، و آن که اندازه آب در افلاک است . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

6 . آن که آسمان و زمین به حمایت او به وجود آمدند ، و به روشنی درخشان است . با فکر خود او را می نگرد ، و خورشید طالع در او می درخشد . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص101 ـ 104 .


216


7 . هنگامی که آب های بی پهنا جهان را که شامل جرئومه بود فراگرفت ، و آگنی را به وجود آورد ، و در آن زمان تنها نفس خدایان پیدا شد . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

8 . آن که به قدرت خویش آب ها را در اطراف نگاه داشت ، و شامل نیروی خلاقه بود ، و قربانی را به وجود آورد . آن که در میان خدایان بالاترین خدای یکتا بود . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

9 . او که پدر زمین است ، و بی اشتباه جهان بر او متکی است ، و آسمان را به وجود آورده و آب های بی پهنا و ژرف و دل انگیز را آفریده است ، باشد که او ما را گزندی نرساند . پس ستایش و نذر خود را به سوی چه خدایی تقدیم نماییم ؟

10 . هیچ کس جز تو ای « پر جاپتی » وجود را به همه این موجودات نداده است . باشد که حاجات ما که به منظور آنها برای تو قربانی می کنیم ، روا گردد . باشد که صاحب ثروت شویم ( 1 ) . ( 2 )

قیام زرتشت

پس از این دوران بود که زرتشت به عنوان پیامبر الهی ظهور نمود و علیه کاهنان و خدایان متعدد آنان قیام کرد و گفت : خداوندِ تمام جهانیان یکی است و او « اهورامزدا » خدای یکتاست که آفریدگار همه جهان می باشد و تنها اوست که شایسته پرستش و عبادت و نذر و نیاز می باشد .

نذر و نیاز و نیکوکاری ( امور خیریه ) در اوستای کنونی

الف ) بخش یسنا

اوستای کنونی پنج بخش است : بخش نخست یسنا ، دوم ویسپرد ، سوم یشت ها ، چهارم خرده اوستا ، پنجم وندیداد . ذیلاً به قسمت هایی از یسنا که در آنها درمورد نذر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ماندلای دهم ، سرود 121 .

2 . گزیده ریگ ودا ( منبع شماره12 ) ، ص 6 ـ 8 .


217


و نیاز و نیکوکاری اشاره شد می پردازیم :

یسنا بیشتر جنبه تقدس دارد و حاوی سرودهای ستایش است که برای ایزدان در معنی وسیع کلمه ، هر چیز نیکو و سودرسان و زندگی بخش سزاوار ستایش است . ایزد در اوستا یزت ( 1 ) می باشد ، یعنی هرچیز شایسته ستایش . کاربرد پهلوی واژه یزد و یزدان به معنی شایسته ستایش و سزاواران ستایش ، مفهوم ایزد یا فرشته را پیدا کرد . از لحاظ دستوری یزدان جمع یزد است در پهلوی ، و در فارسی جدید عنوانی عام برای خداوند شده است .

آب پاک نیالوده ، باران سودرسان زندگی بخش ، ماه گوی چهره زیبا ، خورشید تابنده برکت بخش ، ستارگان فروغمند ، آسمان ، رودها ، دریاها ، چشمه ها ، گیاهان سودمند ، زمین گهواره سان برای انسان ، چارپایان و دام های سودرسان ، سال و ماه و روز ، گاه ها وقت ها ، شهرها و روستاها ، خان و مان ، بزرگان و پارسایان ، فَروَشی ها و روانان نیک ، ایزدان و امشاسپندان سی و سه گانه ، دین مزدایی زرتشتی ، قوانین نیک زندگی ساز ، کوه های آسایش بخش ، داد و دهش ( انفاق و صدقات ) ، علم و دانش ، نعمت و ثروت و برکت ، دلیری و زورمندی ، راستی و درستی و بسیاری دیگر که همه سزاوار ستایش و نیایش هستند . اهورامزدا خود خیر محض ، دانش محض ، نیکی محض ، خرد محض ، جوهر اولای زیبایی و نیکی و سودمندی است . ستایش و نیایش هر پدیده نیک و سودرسان در واقع ستایش و پرستشی است برای خود اهورامزدا و همه ایزدان جلوه های بی شمار از ذات خداوندی او به شمار می روند .

در مراسم دینی که بدین شکل میان زرتشتیان چندین قرن است ادامه دارد ، سرودهای یسنا را دو موبد با هم تلاوت کرده و می خوانند . این دو موبد زوت ( 2 ) و راسپی ( 3 ) نامیده می شوند . اما پیش از آن ، در زمان ساسانیان و حتی سده های اولیه تسلط تازیان ، مراسم ستایش و یسناخوانی و آداب مربوط به آن به وسیله هفت موبد انجام می شد . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Yazata .

. Zut .

. Raspi .

4 . اوستا ، سرودهای زرتشت ، ص150 ـ 153 .


218


در این جا ناچار از توضیح و شرح بسیار کوتاه برای چند اصطلاح می باشیم :

زور ( 1 ) در اوستا زَاُثرَ ( 2 ) در پهلوی زور ( 3 ) و زوهر ( 4 ) آمده است . امروزه زرتشتیان آن را « آبزور » می نامند و آن عبارت است از دهش و نذر آشامیدنی و مایع که برابر با مراسم و آیین انجام می شد و هنگام برگزاری مراسم دینی و خواندن یسنا در سفره می نهادند . نوعی دیگر نذر خوراکی ، مَیزدَ ( 5 ) در اوستا و میزد ( 6 ) در پهلوی است . زَور که نذر مایع و آشامیدنی است ، می زد ، نذر غیر مایع عبارت از نان و میوه و گوشت و غیره . . . می باشد .

در اوستا بَرسَمن ( 7 ) و در پهلوی بَرسَم ( 8 ) عبارت است از شاخه های صاف و بدون گره انار یا گز که به شماری چند آنها را دسته کرده ، هنگام اجرای مراسم دینی و خواندن سرودها به دست می گیرند . برسم از ریشه ( 9 ) به معنی رشد کردن ، بالیدن و نمو است . شاید منظور از به دست گرفتن شاخه های گیاهی در مراسم دینی و ستایشی ، بجای آوردن سپاس جهت نباتات و روییدنی ها و گیاهان باشد که موجب نعمت و برکت و پرورش و بالیدن و تغذیه انسان و چارپایان قرار می گیرد .

درون ( 10 ) نیز خوراکی دیگری است که در سفره چنین مراسم ستایشی نهاده می شود . در اوستا درَاُننَگه ( 11 ) درَاُنه ( 12 ) و در پهلوی درون ( 13 ) نام دارد و عبارت است از نان گرد و کوچکی که تهیه آن دارای آداب و تشریفات ویژه ای بوده که آن مراسم و تشریفات را « درون یشتَن » ( 14 ) می نامند .

هوم در اوستا هَئُومَه ( 15 ) و در سنسکریت سومَه ( 16 ) نام گیاهی مقدس بوده است که
شیره آن را با مراسم و تشریفاتی بسیار با آب و شیر آمیخته و شربت آن را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Zavr .

. Zaothra .

. Zavr .

. Zohr .

. Myazda .

. Myazd .

. Baresman .

. Barsam .

. Barez .

. Drun .

. Draonangh .

. Draona .

. Drun .

. Drun - Yashtam .

. Haoma .

. Sona .


219


پراهوم ( 1 ) می خواندند و در مراسم دینی ، مؤمنان هر یک جرعه ای می نوشیدند .

هنگام انجام مراسم سرود خواندن و اجرای تشریفات و ستایش اهورامزدا ، گیاهان خوشبو و چوب های ویژه در آتشدان نهاده می شد . کلمه « هاونی » نیز معنی بامداد را می دهد و هاون گاه یعنی بامدادان . واژه رتو ( 2 ) = رد یعنی سرور ، جمع آن ردان می شود سروران ، مثلاً رد خانواده ، یعنی سرور خانواده . همچنین رد معنی روحانی و موبد را هم می دهد . ( 3 )

واژه هایی که در اوستا به مفهوم نذر ، بخشیدن و وقف است

دا ( 4 )

دا در فرس هخامنشی مصدر است به معنی دادن ، بخشیدن ، بخشودن ، ارزانی داشتن ، ساختن ، آفریدن ، نهادن ، گماشتن و فرونهادن ، که در پهلوی داتن و در فارسی دادن شده است . دا گاهی به معنی نگهداری و پرستاری کردن ، و نیز در راه خدا بخشودن هم آمده است . دا به عنوان صفت به معنی داده شده یا دهنده و بخشنده نیز دیده می شود . از همین بنیاد است داترز ، در پهلوی داتارو در فارسی دادار که به معنی بخشنده یا بخشایشگر و آفریدگار است . در برخی از جاها نیز به معنی اندیشیدن و شناختن آمده است . به طور کلی منظور نذر و وقف کردن و در راه خداوند انفاق کردن است . ( 5 )

مثال :

یسناـ هات 4 :

بند 1 . این پندارهای نیک و گفتارهای نیک و کردارهای نیک ، این هوم ها و میزدها و زورها و به رسم از روی راستی گسترده شده و گوشت خوشی دهنده ، رسایی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Prahum .

. Ratu .

3 . همان ، ص 157 و 158 .

. Da .

5 . دانشنامه مزدیسنا ، واژه نامه توضیحی آیین زرتشت ، ص296 .


220


( خرداد ) و بیمرگی ( امرداد ) و شیر خوشی دهنده و هوم و پراهوم ، هیزم و بوی را ، این
بهره از زندگی ( دیگر سرا ) و پاکی و نماز ردپسندردان و سرود گات ها و فرمان ایزدی نیک بجای آورده شده ( همه اینها را ) تقدیم می کنیم و نذر می کنیم .

بند 2 . افعالی که به پیشکش ( تقدیم کردن و نذر کردن ) ترجمه شده ، اولی از مصدر دا ( 1 ) که به معنی دادن و بخشیدن می باشد مشتق است ( و مربوط است به واژه دَدِمَ هی ) که مصدر به پئیری ( 2 ) به معنی پیشکش نمودن و تقدیم کردن و در راه خدا بخشودن است .

دومین فعل وَیدیم هی ، از مصدر وَئِذ ( 3 ) می باشد که در این جا مصدر به « آ » که پیشوند است شده و به معنی نذر کردن و وقف نمودن و در راه خدا انفاق کردن است . ( ترجمه استاد پور داوود ) .

در بند 1 می بینیم برخی نام ها و فروزه ها را یاد می کند و در پایان می گوید : همه اینها را می دهیم و می بخشیم و پیشکش و نذر می کنیم . از این گفته ها چنین برمی آید سخنان این بخش را درباره نذر و نیاز کردن و به درگاه خدایا به جهان زندگی پیشکش نمودن و ارمغان فرستادن است . آنچه که در این بند یاد شده و از سوی سراینده یسنا پیشکش و نذر می شود بر دو گونه است : یکی از راه اندیشه و گفتار و کردار و برتری و بزرگی و برخی فروزه های دیگر مینوی است . جور دیگر از آنها چیزهایی است که می توان آنها را به دیگران داد و بخشید و انفاق کرد . مانند خوردنی ها و آشامیدنی ها و هوم و پراهوم و به جز آنها .

این هر دو جور نذر و نیاز کردن و بخشش و پیشکش و انفاق نمودن ، بسیار بجا و درست است و هردو پسندیده و شایسته می باشند . نذر و نیاز و پیشکش و انفاق ، تنها این نیست که آدم چیزی به دیگران بدهد ، بلکه روی هم رفته نتیجه سودمند از خود نشان دادن و یادگارهای خوب بجا گذاشتن ( الباقیات الصالحات ) است . این نتیجه ها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

. Da .

. Pairi .

. Vaedh .


221


و سودها و یادگارها می تواند از راه اندیشه و گفتار و کردار نیک و اعمال صالح و کارهای خیر و راهنمایی های مینوی و کار و کوشش برای آبادی جهان و آسایش مردم آن و یا از راه داد و دهش و انفاق و خیرات و مبرّات باشد . ساختن و وقف نمودن یک مدرسه ، یک بیمارستان و یا یک درمانگاه ، یک پل و . . . و آن را برای استفاده عموم به خداوند متعال نذر و پیشکش و تقدیم نمودن ، از مصادیق همین کارهای نیکی است که در این بند به آن اشاره شده است .

تمام انبیا و اولیا و صلحا و شهدا که جانشان و عمرشان را برای خدمت به خلق خدا و در جهت ارشاد و هدایت جامعه بشری مصروف داشته اند ، معلمینی که عمر خود را وقف آموزش و پرورش فرزندان مردم می کنند ، دانشمندانی که تمام لحظات زندگیشان را صرف پیشرفت علم و دانش برای خدمت به بشریت می کنند و مثلاً نتیجه تحقیقاتشان باعث نجات جان میلیون ها انسان می گردد و عالمی که با نوشتن کتاب های آموزنده و ارزنده روح و روان جوانان را به سوی تکامل و انسان شدن اعتلا می دهد و بالأخره تمام کسانی که در هر شغلی با انجام وظایف خود ، به نوعی خیرشان به جامعه می رسد و در گمنامی مطلق با ایثار و فداکاری ثمره کارشان خیر و صلاح جامعه و به خصوص خدمت به محرومین می باشد ، در واقع همه زندگی خود را وقف و عمرشان را برای خدمت به مردم به درگاه خداوند متعال نذر و تقدیم داشته اند .

بند 2 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اهورامزدا و به سروش پاک و امشاسپندان و به فروهرهای پاکدینان و به روان های پاکدینان و به آذر اهورامزدا و به روان بزرگوار و به سراسر آفرینش پاک ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 3 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : این پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک ، این هوم ها و میزدها و زورها و برسم از روی راستی گسترده شده و جاندار نیک ، خرداد و امرداد و شیر خوب و هوم و پراهوم و هیزم و بوی را ، این بهره زندگی ( دیگر سرا ) و پاکی و نماز ردپسندردان و سرود گات ها و فرمان ( ایزدی ) نیک به جای آورده شده


222


( همه اینها را ) تقدیم می کنیم و نذر می دهیم .

بند 4 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش ( حاکم عادل و نیکوکار ) جاودان زنده ، جاودان سوددهنده که در منش نیک بَسربرند و زن های آنان نیز . ( همچنین زنان نیک اندیش . )

بند 5 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : از برای افزایش این خان و مان ، و از برای فزونی این خان و مان از رمه ها و مردان پاک زاییده شده و آنانی که زاییده خواهند شد که از آن ( خانه ) هستند .

بند 6 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به فروهرهای نیک پاکان که نیرومندان و پیروزگران و یاور پاکانند .

بند 7 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به دادار اهورامزدای رایومند فرهمند ، نیروی مینوی ، به امشاسپندان ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 8 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ( فرشتگان ) گاه ها ، ردان پاکی ، به هاوی پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ساونگهی ( ایزد نگهبان چارپایان ) و ویسنه پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 9 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به رپیتون پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به فرادت فشووزنتوم پاک و ردپاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اردیبهشت و به آذر اهورامزدا ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 10 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اُزیرین پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .


223


اینک آنهاراچنین نذر می کنیم : به فرادت ویر دخیوم پاک و رد پاکی ستایش ونیایش وخشنودی وآفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به سرور بزرگوار نپات اَپم و آب های مزدا داده ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 11 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اویسر و تربم ائیبی گیته پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به فرادت و یسپم هوجیایی و به زرتشت پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به فروهرهای پاکدینان و به زنان با گروه فرزندان و به یائیریه هوشتی و به اَمَ خوب ساخته شده خوب رَسته ( خوب بالا ) و به بهرام اهورا داده و به اوپرتات شکست دهنده ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 12 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اُشهین ( سپیده دم ) پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنهاراچنین نذر می کنیم : به برجیه و نمانیه پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به سروش مقدس پاداش دهنده پیروزگر جهان افزا ، به رشن راست ترین ، و به ارشتاد جهان افزا و بالنده ( پروراننده ) جهان .

بند 13 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ( فرشتگان ) ماه ، ردان پاکی به اندرماه پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنهاراچنین نذر می کنیم : به پُرماه و ویشپتت پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .

بند 14 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ( فرشتگان ) گهنبارها ، ردان پاکی به میدیوزرم پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .


224


اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به پتیه شهیم پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ایاسرم پاک و رد پاکی ( هنگامی که گله ) فرودآینده و گوسفند نر رهاشده ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به میدریام پاک و رد پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به همسپتم پاک و ردپاکی ستایش ونیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ( فرشتگان ) سال ، ردان پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 15 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به همه این که سیوسه ردان پاکی هستند نزدیک پیرامون هاونی ، آنان از بهترین اشا ( راستی و پاکی ) هستند که مزدا آموخته ، زرتشت گفته ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 16 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به اهورا و مهر ، بزرگواران آسیب نیابندگان پاکان و به ستارگان آفریدگان خرد مقدس ( سپند مینو ) و به ستاره تشتر رایومند و خرهمند و به ماه در بردارنده تخمه گاو ( چارپایان ) و به خورشید تیز اسب ، دید ، اهورامزدا ، به مهر دهخدای ( شهریار ) ممالک ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : ( روز ) به هرمزد ( روز ) را یومند و خرهمند ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : ( ماه ) به فروهرهای ( فروردین ماه ) پاکدینان ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 17 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به آب های نیک و به همه آب های مزدا داره و به همه گیاه های مزدا داده ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .


225


بند 18 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ماراسپندپاک کارگر ( ورزیده ) به قانون ضدّ دیوها ، به قانون زرتشتی ، به سنّت کهن ، به دین نیک مزدیسنا ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 19 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به کوه اُوشیدرنَ مزدا داده و رفاهیت راستی بخشنده و به همه کوه های رفاهیت راستی بخشنده و بسیار رفاهیت بخشنده مزدا داده ، به فرّ کیانی مزدا داده فرّ به دست نیامدنی مزدا داده ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به ارت نیک ، به چیستی ( علم ) نیک ، به رسستات نیک ، به فرّ و سود مزدا داده ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 20 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به آفرین نیک پارسا و به خود ( پارسا ) ، بن مرد پاکدین و به داموئیش اوپَمنَ ایزد چیر دلیر ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 21 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به این جاها و روستاها و چراخورها و میهن ها و آبخورها و آب ها و زمین ها و گیاه ها ( رستنی ها ) و این زمین و آن آسمان و باد پاک ، به ستاره و ماه و خُروانیران جاودانی و به همه آفریدگان خرد مقدس ( سپند مینو ) ، و به همه مقدسین و مقدسات که روان پاکی ( تقدس ) اند ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 22 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به رد بزرگوار پاکی ، به ردان روز و گاه ها و ماه گهنبارها و سال که ردان پاکی هستند و در وقت هاونی ( بامداد ) ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 23 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : ( رسپی ) به خشنودی سروش مقدس دلیر تن فرمان قوی سلاح اهورایی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به خشنودی فروهر زرتشت سپنتمان پاک ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

بند 24 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به فروهرهای چیر پیروزگر پاکدینان ، به فروهرهای نخستین آموزگاران کیش ، به فروهرهای نیاکان ستایش ونیایش و خشنودی و آفرین .


226


بند 25 اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به همه ردان پاکی ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .

اینک آنها را چنین نذر می کنیم : به همه نیکی دهندگان ایزدان مینوی و جهانی که به ستایش و نیایش ( برازنده ) هستند ، از روی بهترین راستی امشاسپندان شهریاران خوب کنش را ما می ستاییم .

بند 26 « ینگهه هاتم » مزدااهورا آگاه است از آن کسی که ( چه مرد و چه زن ) در میان موجودات ستایش بهتر است ، به حسب راستی ، این چنین مرد و این چنین مرد و این چنین زنان را ما می ستاییم . ( 1 )

همچنین در بخش ویسپرد و بخش یشت ها ( هرمز یشت ، بهرام یشت ، زامیاد یشت ، هوم یشت ) نیز مطالب فراوانی در مورد نذر و نیاز می باشد که به علت محدودیت مقاله از ذکر آنها خودداری می شود .

نذر و نیاز در دوره های مختلف تاریخی

الف . دوره هخامنشیان : در این دوره از چهار نوع اراضی مزروعی و کشاورزی از نظر نوع مالکیت ، یک دسته از آنها مربوط به اراضی موقوفه می باشد که درآمد آنها نذر شده بوده که به مصرف هزینه های پرستشگاه ها و آتشکده ها و روحانیون و مغ ها و موبدان می رسیده است . ( 2 ) م . م دیاکونوف می نویسد : « قسمتی از اراضی به معابد ( پرستشگاه ها و آتشکده ها ) و شهرها نیز اختصاص داشت » . ( 3 ) معابد و آتشکده ها در دوره هخامنشی دارای نذورات و املاک موقوفه فراوانی بوده اند که درآمد آنها صرف هزینه ها و امور معابد و روحانیون و موبدان می گشته است و این درآمدها علاوه بر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسیر و تألیف یسنا ( جلداول ) جزئی از نامه مینوی اوستا ، ص 138 ـ 144 .

2 . تاریخ اقتصادی زندگی روستاییان و طبقات اجتماعی ایران ، ص 233 و 234 . ( به نقل از : تاریخ ایران باستان ، کتاب ششم ، قطع جیبی ، ص 1500 . و ایران در زمان ساسانیان ، کریستین سن ، ص29 . )

3 . ایران از آغاز تا اسلام ، ص175 .


227


نذورات جنسی و نقدی بوده که به معابد اهدا می گردیده است .

ب . دوره سلوکیان : در این دوره همه زمین ها به حکم فتوحات متعلق به شاه بود . معابد نیز دارای زمین هایی بودند و هرچند ما اطلاعی از املاک آنها در ایران نداریم ، از پیش باید قبول کنیم که معابد مهمی مانند معابد هگمتانه ( همدان ) ، کنگاور یا نهاوند ، می بایست دارای متصرفاتی بزرگ یا دهکده هایی باشند ، این معابد ثروت های بسیار داشتند و دارای موقوفات و نذورات زیادی بودند . ( 1 )

ج . دوره پارتیان یا اشکانیان : استرابون نوشته که روحانیون این زمان را محافظین آتشکده می گفتند و این عبارت ترجمه آثروان است که به فارسی امروزی آتشبان می شود . ( 2 )

از عمده ترین زمین ها ، املاک خالصه و وقفی بود . پرستشگاه ها همچون دوران هخامنشیان بر املاک وسیع با روستاهای فراوان و سرف های بی شمار تسلط داشته و فرمانروایی می کردند و سلوکیان و اشکانیان قلمرو آنان را محترم می شمردند . این زمین ها یا از طرف پادشاه و یا به وسیله بزرگان در هرجا به منظور جلب رؤسای موبدان به پرستشگاه ها اعطا می شد ، نذر و وقف آنها می گردید .

د . دوره ساسانیان : پروفسور آرتور کریستین سن در مورد دین این دوره می نویسد : « مغان در اصل قبایل ماد یا طبقه ای از قوم مذکور بودند که ریاست روحانی دین مزدینی ( غیر زرتشتی ) به آنان تعلق داشته است . آن گاه که شریعت زرتشت بر نواحی غرب و جنوب ایران ، یعنی ماد و پارس مستولی شد و دین باستانی را اصلاح کرد ، مغان رییس دیانت جدید شدند . در کتاب اوستا نام طبقه روحانی را به همان عنوان قدیمی که داشته اند ، یعنی آثروان می بینیم ، اما در عهد اشکانیان و ساسانیان ، معمولاً این طایفه را مغان می خوانده اند و افراد این طایفه خود را از یک ریشه می دانستند . امین مارسان می گوید : در این عهد اهل ایران مغان را از یک قبیله

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 265 و 266 .

2 . تاریخ ایران ، ص 173 و174 .


228


می شناختند که تکلیفشان اجرای اعمال دینی است . ( 1 )

رییس همه موبدان که منزلت پاپ زرتشتیان را داشت ، موبدان موبد بود . اولین دفعه که ما نام چنین صاحب مقامی را می شنویم ، آن جایی است که اردشیر شخصی را که ظاهراً ماهداد نام داشته ، به مقام موبدان موبدی نصب کرده است . شاید این مقام پیش از اردشیر هم بوده است ، لکن اهمیت آن را از وقتی بالا گرفت که دین مزدیسنی در ایران صورت رسمی یافت .

نذر و نیاز و تشریفات مذهبی که مستلزم اطلاع و تجربه مخصوص بود در معابد ( آتشکده ها ) به وسیله هیربدان اجرا می شد . هیربد همان است که در اوستا اَئراپائیتی ( 2 ) خوانده شده است . خوارزمی معنی لفظ هیربد را « خادم آتش » گفته است . طبری حکایت می کند که خسرو دوم آتشکده هایی بنا کرد ( وقف نمود ) و دوازده هزار هیربد برای « زمزمه » ادعیه و سرودن اغانی در آن آتشکده ها برگماشت . ( 3 )

همان طور که قبلاً اشاره شد اداره امور معابد و آتشکده ها در مناطق مختلف کشور ، علاوه بر نذورات و هدایای مردم احتیاج به تأمین هزینه های مربوط داشته و می بایست منابع مالی تأمین این مخارج و هزینه ها مشخص باشد . لذا از طرف پادشاهان و حکام و بزرگان ، چه برای رضای خدا به عنوان انجام یک وظیفه دینی و مذهبی و چه برای جلب نظر و حمایت موبدان زرتشتی و توده مردم و تثبیت موقعیت و مقام خود ، املاک فراوانی را وقف و نذر بر معابد و پرستشگاه ها و آتشکده ها کرده و معمولاً تولیت آنها را به یکی از روحانیون و موبدان برجسته واگذار می کردند .

به طور مثال می توان به متن کتیبه کعبه زرتشت واقع در نقش رستم در چند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ایران در زمان ساسانیان ، ص70 .

. Aeura Paiti .

3 . همان ، ص74 .


229


کیلومتری تخت جمشید اشاره کرد که در آن کریتر که از روحانیون برجسته و متنفذ دربار ساسانیان بود می گوید : « تمام این چندین آتش های وقفی و خدماتی که در این کتیبه ذکر گردیده ( منظور کتیبه شاپور ) حتی بیش از اینها بوده ، مخصوصاً توسط شاپور شاهنشاه ( با فرمان مربوطه ) به این جانب واگذار گردیده . متن فرمان شاپور چنین است : و این خانه بنیادی تعلق به شما خواهد داشت و به بهترین وجهی که صلاح می دانید عمل کنید که موجب رضای خاطر خدا و خاطر ما باشد » . ( 1 )

گذشته از پولی که معابد ( آتشکده ها ) از خزانه مرکزی می گرفته اند و خوارزمی حساب آنها را آتش هماره دبیر به معنای حسابدار آتشکده یاد کرده است . خراج برخی دیه ها وقف برخی از معابد ( آتشکده ها ) بوده است که موبدان درآمد آن دیه ها را خود می گرفته و خرج می کرده اند . ( 2 )

به طور کلی می توان گفت : در زمان ساسانیان دیوان موقوفات بر اموال وقفی نظارت داشته است . ( 3 ) اما صدقات و اوقاف و نذر و نیازهایی که از طرف طبقات مختلف به آتشگاه ها هدیه می شد ، احتیاج به دفاتر و اسناد ( ثبت اسناد و املاک موقوفه و تنظیم وقفنامه ها ) داشت و به سازمان های منظم روحانی . طبقه روحانی مخصوصاً در اواخر دوره ساسانی که اوج قدرت خود را در اتحاد بین دین و دولت به دست آورد ، مشتمل بود بر دو دسته موبدان و هیربدان که البته دسته نخست به علت ارتباط مستمر با حکومت و عامه ، بر دسته اخیر که کارش بیشتر جنبه علمی و تربیتی داشت مقدم شمرده می شد . ( 4 )

ریچارد . ن . فرای نیز در کتاب میراث باستانی ایران می نویسد : « چنین می نماید که واگذاری یک آتشکده کاری بس پر ثواب بوده ، همچنان که در میان پارسیان امروزی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . گزارش های باستان شناسی ، ج 4 ، ص 186 ـ 194 .

2 . ایران از آغاز تا اسلام ، ص 411 و 412 .

3 . تاریخ اجتماعی ایران ، ج 5 ، ص 51 و 440 .

4 . تاریخ مردم ایران ، ص 490 .


230


نیز چنین است . بسیاری از این آتشکده ها به نام نذرکننده و وقف کننده خویش نامگذاری شده بودند . شک نیست که زمین های فراوان و خواسته ها و ثروت های بی کران نذر و وقف آتشکده ها می شد . . . » . ( 1 )

قبل از این که در مورد چگونگی اداره امور موقوفات و تشکیلات دیوان اوقاف در دوره ساسانیان بحث کنیم ، خلاصه ای از وضعیت طبقاتی و دیوانی و سازمان های اداری این دوره را بیان می نماییم . اهمیتی که دیوان و کارکنان آن ـ دبیران ـ در حفظ و ایجاد تمرکز و وحدت داشتند ، از نقشی که دیوان بعدها در دوران عباسیان در اداره امور پیدا کرد ، به خوبی برمی آید .

عنوان پاره ای از صاحب منصبان اداری این عصر که در روایات اسلامی هست و البته در طی اصلاحات اداری وظایف آنها نیز مکرر عرصه تحول شده است ، به هر حال تصوری از تنوع و وسعت وظایف اداری آنها را به دست می دهد . این عنوان ها از جمله شامل مشاغل ؛ شهر آمار دبیر ، کذک آمار دبیر ، گنج آمار دبیر ، داد آمار دبیر ، آخور آمار دبیر ، آتش آمار دبیر ، روانگان دبیر ؛ می شد که از این جمله دو عنوان اخیر شامل شغل متصدی آتشگاه ها و امور خیریه ، و دو عنوان نخست شامل مسئول درآمدهای دولتی و سلطنتی بود . ( 2 ) مشخص است که اداره امور نذورات و موقوفات آتشگاه ها و نظارت بر درآمد اراضی موقوفه مربوطه و هزینه آنها با متصدی آتشگاه ها بوده است . در واقع می توان شغل مذکور را به وزیر اوقاف یا رییس سازمان اوقاف در دوران معاصر مشابه دانست .

کریستین سن هم از قول خوارزمی ، دبیران دولتی را چنین می شمارد : « داد دیبهر ( دبیر عدلیه ) ، شهر آمار دیبهر ( دبیر عواید دولت شاهنشاهی ) ، کذک آمار دیبهر ( دبیر عایدات دربار سلطنتی ) ، کنز آمار دیبهر ( دبیر خزانه ) ، آخور آمار دیبهر ( دبیر اسطبل شاهی ) ، آتش آمار دیبهر ( دبیر عایدات آتشکده ها ، درآمد نذورات و موقوفات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . میراث باستانی ایران ، ص379 .

2 . تاریخ مردم ایران ، ص 502 و 503 .


231


مربوطه ) ، روانگان دیبهر ( دبیر امور خیریه ) . یک نفر دبیر امور عرب نیز در دربار
شاهنشاه ایران بود که سمت مترجمی هم داشت و مزد و حقوق او را عرب حیره به جنس می پرداختند .

غالباً طبری کلمات وزیران و دبیران را چنان به کار می برد که گویی دو دسته از بزرگان هستند که قائم مقام یکدیگر می شده اند . برای مثال این عبارت طبری را ذکر می کنیم که گویی گاهی همه وزیران و دبیران هنگام جلوس شاهنشاه جدید تغییر و تبدیل می یافته اند . ( 1 )

اشخاصی که همواره جزء این طبقه به حساب می آمده اند از این قرارند : وزرگ فرماذار ، موبذان موبذ ، اران سپاهبذ ، اران دیبهربذ ، و استرپوش بذ . در بعضی ادوار هیربذان هیربذ ( رییس کل آتشکده ها ، تقریباً مشابه رئیس کل سازمان اوقاف ) نیز عضو هیأت وزرا بوده و گاهی استبذ ( رییس تشریفات ) هم در زمره آنان قرار می گرفته است . ( 2 )

طبقه دبیران شامل اصنافی مانند محاسبان ، نویسندگان محاکم و قراردادها ، مورخان ، پزشکان ، شعرا و منجمان می شد . خوارزمی در مفاتیح العلوم ، هفت نوع خط فارسی برشمرده است که هر کدام را کمینه باید معرف یک دیوان دانست ؛ داد دفیره ( خطی که احکام دادگستری را با آن می نوشتند ) ، شهر همار دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های شهری بوده است ) ، کده همار دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های کشوری بوده است ) ، گنج همار دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های خزانه بوده است ) ، اهر ( آخور ) هماره دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های اصطبل بوده است ) ، آتش همار دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های آتش و نذورات مربوطه بوده است ) ، روانگان دفیره ( خطی که برای نوشتن حساب های اوقاف [ و امور خیریه ] بوده است ) . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ایران در زمان ساسانیان ، ص84 .

2 . همان ، ص 84 و 85 .

3 . تاریخ مدارس ایران ، ص 27 .


232


همچنین پطروشفسکی نیز در کتاب خود از دیوان موقوفات در زمان ساسانیان نام می برد که وظیفه آن نظارت بر [ نذورات و ] اموال وقفی بوده است . ( 1 )

با توجه به مواردی که از کتب مختلف به عنوان نمونه ذکر شد ، ملاحظه می گردد که تشکیلات اداری سازمان اوقاف و امور خیریه در ایرانِ زمان ساسانی بسیار گسترده و حایز اهمیت بوده است ، زیرا همان طور که اشاره شد ، اولاً ، از هفت دیوان دولتی ، تصدی دو دیوان آن یعنی آتش آمار دبیر و روانگان دبیر مربوط به تشکیلات دیوانی نحوه اداره معابد و آتشکده ها و چگونگی درآمد و هزینه نذورات و موقوفات و همچنین امور دینی و خیریه بوده است . ثانیاً ، از هفت نوع خط فارسی که در این دوره نام برده اند ، دو نوع خط آن مربوط به حساب های آتشکده ها و معابد و نذورات و موقوفات بوده است . ثالثاً ، علاوه بر این که دو نفر از دبیران دیوان های دولتی مربوط به امور اوقاف و نذورات آتشکده ها بوده اند . گاهی نیز متصدی شغل رییس کل آتشکده ها که در واقع رییس کل اوقاف معابد و آتشکده ها نیز بوده و مسئولیت اداره امور اراضی موقوفه متعلق به معابد و آتشکده ها و نذورات آنها و سایر امور مربوطه با او بوده ( یعنی هیربدان هیربد ) عضو هیأت وزرا نیز بوده است و این موارد ناشی از اهمیت و موقعیت ویژه تشکیلات اوقاف در این دوران می باشد .

از طرف دیگر همان طور که ملاحظه شد در دین زرتشت نیز با توجه به نمونه هایی که از کتاب مقدس اوستا به آنها اشاره گردید ، به موضوع نذر و نیاز ، چه برای اهورامزدا ( خدای یکتا ) و چه برای انجام مراسم مذهبی در آتشکده ها و اهدا به آن جا و یا پیشکش نمودن به همنوعان پرداخته شده است . وجود اعتقاد و انجام نذر و زیارت در مورد سایر ادیان الهی مثل مسیحیت و یهود نیز صدق می کند که خود مقاله ای مستقل را طلب می نماید .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . گزارش های باستان شناسی ، ج 4 ، ص 352 ـ 357 .


233


فهرست منابع

1 . ایران از آغاز تا اسلام ، گیرشمن ، ترجمه دکتر محمد معین .

2 . ایران در زمان ساسانیان ، کریستین سن آرتور ، ترجمه رشید یاسمی .

3 . تاریخ اجتماعی ایران ، مرتضی راوندی .

4 . تاریخ اقتصادی زندگی روستاییان و طبقات اجتماعی ایران ، غلامرضا انصافپور .

5 . تاریخ ایران ، حسن پیرنیا و عباس اقبال .

6 . تاریخ ایران باستان ، کتاب ششم ، قطع جیبی .

7 . تاریخ مدارس ایران ، حسین سلطانزاده .

8 . تاریخ مردم ایران ، .

9 . ترجمه و تفسیر گات ها سرودهای زرتشت ، موبد فیروزآذرگشسب .

10 . ترجمه تفسیر المیزان ، علامه سید محمّد حسین طباطبایی ، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی .

11 . ترجمه گزیده ریگ ودا ، قدیمی ترین سرودهای آریایی هند ، دکتر سید محمدرضا جلالی نایینی ( با پیشگفتار دکتر تاراچند مورخ و فیلسوف بزرگ هند ) .

12 . تفسیر و تألیف یسنا ( جلد اول ) جزئی از نامه مینوی اوستا ، پورداوود ، انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی و ایران ، بمبئی از نفقه یشوتن مارکز .

13 . جغرافیای تاریخی ایران باستان ، محمدجواد مشکور .

14 . دانشنامه مزدیسنا ، دکتر جهانگیر اوشیدری ، واژه نامه توضیحی آیین زرتشت ، شرکت نشر مرکز ، چاپ اول ، 1376 .

15 . دین قدیم ایرانی ، هاشم رضی ، مؤسسه انتشارات آسیا ، 1343 .

16 . زیارت و دیانت یا جهانگردی و سیاحت ؟ ، دکتر حکمت الله ملاصالحی ، فصلنامه وقف میراث جاویدان ، شماره 52 ، 1384 .

17 . سرودهای زرتشت ، اوستا ، هاشم رضی ، فروهر ، 1363 .


234


18 . فرهنگ نام های اوستا ، کتاب ا و ب ، هاشم رضی .

19 . گاهنبار در ایران باستان ، سیدحسین امیدیانی ، فصلنامه وقف میراث جاویدان ، شماره 3 ، 1372 .

20 . گزارش های باستان شناسی ، جلد چهارم ، حفاری و خاکبرداری و تعمیرات پاسارگاد و تخت جمشید از سال 1331 تا 1338 ، علی سامی .

21 . میراث باستانی ایران ، ریچارد . ن فرای ، ترجمه مسعود رجب نیا .

22 . نیکوکاری و داد و دهش در ایران باستان ، برهان ابن یوسف ، فروهر .

http://hajj.ir/hadjwebui/library/wfviewbookpage.aspx?bookid=1443&pagenumber=90

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد